۳۶۴ بار خوانده شده

غزل ۲۳۵

شرح ضعفم از سگان آستان خود بپرس
از کسان یک بار حال ناتوان خود بپرس

شب به کویت مردمان را نیست خواب از دیده‌ام
گر زمن باور نداری از سگان خود بپرس

شرح دردم از زبان غیر پرسیدن چرا
می‌کنی چون لطف باری از زبان خود بپرس

دور از آن کو تا به کی باشی دلا بی خان ومان
این چه اوقاتست راه خان و مان خود بپرس

حال بیماران خود هرگز نمی‌پرسد چرا
وحشی این حال از مه نامهربان خود بپرس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۳۴
گوهر بعدی:غزل ۲۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.