۵۸۳ بار خوانده شده

غزل ۲۲۵

گو حرمت خود، ناصح فرزانه نگه دار
خود را ز زبان من دیوانه نگه دار

جا در خور او جز صدف دیدهٔ من نیست
گو جای خود آن گوهر یکدانه نگه دار

زاهد چه کشی اینهمه بر دوش مصلا
بردار سبوی من و رندانه نگه دار

هر چیز که جز باده بود گو برو از دست
در دست همین شیشه و پیمانه نگه دار

پروانه بر آتش زند از بهرتو خود را
ای شمع تو هم حرمت پروانه نگه دار

آن زلف مکن شانه که زنجیر دل ماست
بر هم مزن آن سلسله را شانه نگه دار

وحشی ز حرم در قدم دوست قدم نه
حاجی تو برو خشت و گل خانه نگه دار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۲۴
گوهر بعدی:غزل ۲۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.