۳۵۲ بار خوانده شده

غزل ۱۵۴

نیازی کز هوس خیزد کدامش آبرو باشد
نیاز بوالهوس همچون نماز بی‌وضو باشد

ز مستی آنکه می‌گوید اناالحق کی خبر دارد
که کرسی زیر پا، یا ریسمانش در گلو باشد

نهم در پای جان بندی که تا جاوید نگریزد
از آن کاکل که من دانم گرم یک تار مو باشد

به خون غلتیدم از عشق تو، صد چون من نگرداند
به یک پیمانه آن ساقی کش این می در سبو باشد

نه صلحت باعثی دارد نه خشمت موجبی، یارب
چه خواند این طبیعت را کسی وین خو چه خو باشد

بدین بی مهری ظاهر مشو نومید ازو وحشی
چه می‌دانی تو؟ شاید در ته خاطر نکو باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۵۳
گوهر بعدی:غزل ۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.