۳۶۲ بار خوانده شده

غزل ۷۰

تا قسمتم ز میکدهٔ آرزوی کیست
رطل میی که مست شوم ، در سبوی کیست

تیغی که زخم ناز به قدر جگر خورم
تا در میان غمزهٔ بیداد جوی کیست

بیخی که بردمد گل عیشم ز شاخ او
از گلشن که رسته و آبش ز جوی کیست

داغی که روغنم بچکاند ز استخوان
با آتش زبانه کش شمع روی کیست

پای طلب که در رهش الماس گرد شوند
تقدیر سودنش به تک و پوی کوی کیست

دل را کمند شوق که خواهد گلو فشرد
آن پیچ و تاب تعبیه در تار موی کیست

وحشی علاج این دل و طبع فسرده حال
شغل مزاج گرم که و کار خوی کیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۶۹
گوهر بعدی:غزل ۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.