۴۸۱ بار خوانده شده

غزل ۶۱

از تو همین تواضع عامی مرا بس است
در هفته‌ای جواب سلامی مرا بس است

نی صدر وصل خواهم و نی پیشگاه قرب
همراهی تو یک دو سه گامی مرا بس است

بیهوده گرد عرصهٔ جولانگه توام
گاهی کرشمه‌ای و خرامی مرا بس است

خمخانه‌ای نمی‌طلبم از شراب وصل
یک قطره بازمانده جامی مرا بس است

وحشی مگو، بگو سگ کو ، بلکه خاک راه
یعنی ز تو نوازش مامی مرا بس است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۶۰
گوهر بعدی:غزل ۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.