۳۲۲ بار خوانده شده

غزل ۵۷

هنوز عاشقی‌و دلرباییی نشدست
هنوز زوری و زور آزماییی نشدست

هنوز نیست مشخص که دل چه پیش کسیست
هنوز مبحث قید و رهاییی نشدست

دل ایستاده به دریوزهٔ کرشمه، ولی
هنوز فرصت عرض گداییی نشدست

ز اختلاط تو امروز یافتم سد چیز
عجب که داعیهٔ بیوفاییی نشدست

همین تواضع عام است حسن را با عشق
میان ناز و نیاز آشنایی نشدست

نگه ذخیرهٔ دیدار گو بنه امروز
که هست فرصت و طرح جداییی نشدست

هنوز اول عشق است صبر کن وحشی
مجال رشکی و غیرت فزاییی نشدست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۶
گوهر بعدی:غزل ۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.