۳۳۱ بار خوانده شده
گاه آن آمد بتا کاندر خرابی دم زنی
شور در میراث خواران بنی آدم زنی
بارنامهٔ بینیازی برگشایی تا به کی
آتش اندر بار مایهٔ کعبه و زمزم زنی
صدهزاران جان متواری در آری زیر زلف
چون به دو کوکب کمند حلقهها را خم زنی
بر سر آزادگان نه تاج گر گوهر نهی
بر سر سوداییان زن تیغ گر محکم زنی
تیغ خویش از خون هر تر دامنی رنگین مکن
تو چو رستم پیشهای آن به که بر رستم زنی
در خرابات نهاد خود بر آسودست خلق
غمزه بر هم زن یکی تا خلق را بر هم زنی
پاکبازان جهان چون سوختهٔ نفس تواند
خام طمعی باشد ار با خام دستان دم زنی
ما به امیدی هدف کردیم جان چون دیگران
تا چو تیر غمزه سازی بر سنایی هم زنی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
شور در میراث خواران بنی آدم زنی
بارنامهٔ بینیازی برگشایی تا به کی
آتش اندر بار مایهٔ کعبه و زمزم زنی
صدهزاران جان متواری در آری زیر زلف
چون به دو کوکب کمند حلقهها را خم زنی
بر سر آزادگان نه تاج گر گوهر نهی
بر سر سوداییان زن تیغ گر محکم زنی
تیغ خویش از خون هر تر دامنی رنگین مکن
تو چو رستم پیشهای آن به که بر رستم زنی
در خرابات نهاد خود بر آسودست خلق
غمزه بر هم زن یکی تا خلق را بر هم زنی
پاکبازان جهان چون سوختهٔ نفس تواند
خام طمعی باشد ار با خام دستان دم زنی
ما به امیدی هدف کردیم جان چون دیگران
تا چو تیر غمزه سازی بر سنایی هم زنی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.