۳۴۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۰۷

زان خط که تو بر عارض گلنار کشیدی
ابدال جهان را همه در کار کشیدی

بر ماه به پرگار کشیدی خط مشکین
دلها همه در نقطهٔ پرگار کشیدی

هر دل که ترا جست چو دیوانهٔ مستی
در سلسلهٔ زلف زره‌دار کشیدی

زنار پرستی مکن ای بت که جهانی
در سلسلهٔ زلف چو زنار کشیدی

بس زاهد و عابد که بر آن طرهٔ طرار
از صومعه در خانهٔ خمار کشیدی

هر دل که سرافراشت به دعوی صبوری
او را به سوی خویش نگونسار کشیدی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.