۳۳۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۶۵

خه خه ای جان علیک عین‌الله
ای گلستان علیک عین‌الله

اندرا اندرا که خوش کردی
مجلس جان علیک عین‌الله

برفشان برفشان دل و جان را
در و مرجان علیک عین‌الله

هیچ جایی نیافت از پی انس
چون تو مهمان علیک عین‌الله

مرده دل بوده‌ایم در بندت
از همه جان علیک عین‌الله

پیش خز تا کنیم بر لب تو
بوسه باران علیک عین‌الله

جان ما کن ز لحن داوودی
چون سلیمان علیک عین‌الله

باش تا ما کنیم بر سر تو
شکر افشان علیک عین‌الله

پیش کاست همی برد سجده
بت کاسان علیک عین‌الله

خاک پایت ز عشق بوسه دهد
جان خاقان علیک عین‌الله

آنچه گویند صوفیانش «آن»
تویی آن «آن» علیک عین‌الله

در غلامیت بر سنایی نیست
هیچ تاوان علیک عین‌الله
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.