۳۵۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۰۲

قومی که به افلاس گراید دل ایشان
جز کوی حقیقت نبود منزل ایشان

وقتی که شود کار برایشان همه مشکل
جز باده بگو حل که کند مشکل ایشان

گر چند قدیمست خلاف گل و آتش
با آتش عشق‌ست موافق گل ایشان

با قافلهٔ مفلسی و مرحلهٔ عشق
جز بار ملامت نکشد محمل ایشان

پیدا ز صفاتست و نهانست معانی
در نفس عزیز و نفس مقبل ایشان

جز تربیت و تمشیت و صدق و صفا نیست
پیرایه و سرمایهٔ جان و دل ایشان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.