۳۷۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۲

در عشق تو ای نگار خاموش
بفزود مرا غمان و شد هوش

من عشق ترا به جان خریدم
تو مهر مرا به یاوه مفروش

هرگز نشود غمت ز یادم
تو نیز مرا مکن فراموش

شد خواب ز چشم من رمیده
تا هست غم توام در آغوش

ما را چه کشی به چشم آهوی
مار ا چه دهی تو خواب خرگوش

آویخته شد دلم نگون سار
همچون سر زلفت از بر دوش

تا آب رخم فراق تو ریخت
آمد دل من ز درد در جوش

تا کی ز تو خواهم استعانت
یک روز حدیث بنده بنیوش

گر زهر هلاهل از تو یابم
با یاد تو زهر باشدم نوش

امشب به جهنم ز جور عشقت
گر زان که نجستم از غمت دوش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.