۳۵۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۵۹

زهی حسن و زهی عشق و زهی نور و زهی نار
زهی خط و زهی زلف و زهی مور و زهی مار

به نزدیک من از شق زهی شور و زهی شر
به درگاه تو از حسن زهی کار و زهی بار

به بالا و کمرگاه به زلفین و به مژگان
زهی تیر و زهی تار و زهی قیر و زهی قار

یکی گلبنی از روح گلت عقل و گلت عشق
زهی بیخ و زهی شاخ و زهی برگ و زهی بار

بهشت از تو و گردون حواس از تو و ارکان
زهی هشت و زهی هفت زهی پنج و زهی چار

برین فرق و برین دست برین روی و برین دل
زهی خاک و زهی باد زهی آب و زهی نار

میان خرد و روح دو زلفین و دو چشمت
زهی حل و زهی عقد زهی گیر و زهی دار

همه دل سوختگان را از سر زلف و زنخدانت
زهی جاه و زهی چاه زهی بند و زهی بار

به نزدیک سناییست ز عشق تو و غیرت
زهی نام و زهی ننگ زهی فخر و زهی عار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.