۳۳۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۵۸

مارا مدار خوار که ما عاشقیم و زار
بیمار و دلفگار و جدا مانده از نگار

ما را مگوی سرو که ما رنج دیده‌ایم
از گشت آسمان وز آسیب روزگار

زین صعبتر چه باشد زین بیشتر که هست
بیماری و غریبی و تیمار و هجر یار

رنج دگر مخواه و برین بر فزون مجوی
ما را بسست اینکه برو آمدست کار

بر ما حلال گشت غم و ناله و خروش
چونان که شد حرام می نوش خوشگوار

ما را به نزد هیچ کسی زینهار نیست
خواهیم زینهار به روزی هزار بار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.