۳۶۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۶

مردمان دوستی چنین نکنند
هر زمان اسب هجر زین نکنند

جنگ و آزار و خشم یکباره
مذهب و اعتقاد و دین نکنند

چون کسی را به مهر بگزینند
دیگری را بر او گزین نکنند

در رخ دوستان کمان نکشند
بر دل عاشقان کمین نکنند

چون منی را به چاره‌ها کردن
دل بیگانه را رهین نکنند

روز و شب اختیار مهر کنند
سال و مه آرزوی کین نکنند

چون وفا خوبتر بود که جفا
آن کنند اختیار و این نکنند

بر سماع حزین خورند شراب
لیک عاشق را حزین نکنند

زلف پر چین ز بهر فتنهٔ خلق
همچو زلف بتان چین نکنند

اینهمه می‌کنی و پنداری
که ترا خلق پوستین نکنند

مکن ای لعبت پری‌زاده
که پری‌زادگان چنین نکنند

همه شاه و گدا و میر و وزیر
بهر دنیا به ترک دین نکنند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.