۳۶۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۴

زلف پر تابت مرا در تاب کرد
چشم پر خوابت مرا بی خواب کرد

با تن من کرد نور عارضت
آنکه با تار قصب مهتاب کرد

عنبرین زلف چو چوگان خم گرفت
تا دلم چو گوی در طبطاب کرد

وان لب عناب گونت طعنه کرد
تا سرشگم سرخ چون عناب کرد

گر عجب بود آنکه عشق تو مرا
مست و هالک بی نبید ناب کرد

این عجب‌تر آنکه عشقت رایگان
چشم من پر لولو خوشاب کرد

میغ روی خوب چون خورشید تو
چشمهٔ خورشید را محراب کرد

و آتش روی ترا چون سجده برد
همچو ابدالان گذر بر آب کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.