۳۵۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۹

با من بت من تیغ جفا آخته دارد
صبر از دل من جمله برون تاخته دارد

او را دلم آرامگه‌ست و عجبست این
کارامگه خویش برانداخته دارد

صد مشعله از عشق برافروخته دارم
تا صد علم از حسن برافراخته دارد

جانم ببرد تا ندبی نرد ببازم
زیرا که دلم در ندبی باخته دارد

صد سلسله دارد ز شبه ساخته بر سیم
آن سلسله گویی پی من ساخته دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.