۳۳۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۰۲

ای یک کرشمه تو غارتگر جهانی
دشنام تو خریده ارزان خران به جانی

آشفتهٔ رخ تو هرجا که ماهرویی
دلداهٔ لب تو هر جا که دلستانی

گر از دهان تنگت بوسی به من فرستی
جان‌های تنگ بسته برهم نهم جهانی

تو خود دهان نداری چون بوسه خواهم از تو
هرگز برون نگنجد بوس از چنین دهانی

چون تو میان نداری من با کنار رفتم
چون دست درکش آرد کس با چنان میانی

تو یوسفی و هر دم زلف تو از نسیمی
کرده روان به کنعان از مشک کاروانی

دیری است تا دل من از درد توست سوزان
آخر دلت نسوزد بر درد من زمانی

گفتی بخواه چیزی کان سودمندت آید
کز سود کردن تو نبود مرا زیانی

وقت بهار خواهم در نور شمع رویت
من کرده در رخ تو هر لحظه گلفشانی

عطار اگرت بیند یک شب چنان که گفتم
صد جان تازه یابد آنگاه هر زمانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.