۲۸۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۱۴

ساقیا گر پخته‌ای می خام ده
جان بی آرام را آرام ده

خیزو بزمی در صبوحی راست کن
یک صراحی باده ما را وام ده

صبح پیدا گشت و شب اندر شکست
خفتگان مست را دشنام ده

چون بخواهی ریخت همچون گل ز بار
بار کم کش بادهٔ گلفام ده

همچو گل شو بادهٔ گلفام نوش
همچو بلبل سوی گل پیغام ده

داد خود بستان که ایام گل است
یا نه خوش خوش داد این ایام ده

گر سراسر نیست دردی در فکن
نیم مستان را پیاپی جام ده

چون اجل دامی گلوگیر آمده است
چون درآید وقت تن در دام ده

خاطر عطار سودا می‌پزد
سوخت از غم هین شرابش خام ده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.