۳۲۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۵۸

چون نام تو بر زبان برانم
صد میل به یک زمان برانم

بر نام تو در میان خشکی
کشتی روان روان برانم

زین دریاها که پیش دارم
صد سیل ز دیدگان برانم

از نام تو کشتیی بسازم
وآن کشتی را چنان برانم

کز قوت آن روش به یک دم
کام دل جاودان برانم

رخش فلکی به زین درآرم
بس گرد همه جهان برانم

اسب از سه صف زمان بتازم
وز شش جهت مکان برانم

در هر قدمی ز راه سیلی
از دیدهٔ خونفشان برانم

وین ملک که گشت ملک عطار
در عالم بی نشان برانم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.