۳۳۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۳۷

چه سازی سرای و چه گویی سرود
فروشو بدین خاک تیره فرود

یقین‌دان که همچون تو بسیار کس
فکندست در چرخ چرخ کبود

چه برخیزد از خود و آهن تو را
چو سر آهنین نیست در زیر خود

اگر جامهٔ عمر تو زآهن است
اجل بگسلد از همش تار و پود

اگر سر کشی زین پل هفت طاق
سر و سنگ ماننده ی آب رود

ز سرگشتگی زیر چوگان چرخ
چو گویی ندانی فراز از فرود

چو دور سپهرت نخواهد گذاشت
ز دور سپهری چه نالی چو رود

رفیقان هم‌راز را کن وداع
عزیزان همدرد را کن درود

درخت بتر بودن از بن بکن
ز شاخ بهی کن کلوخ آمرود

مکن همچو عطار عمر عزیز
همه ضایع اندر سرای و سرود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.