۳۵۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۸۶

آنها که در هوای تو جان‌ها بداده‌اند
از بی‌نشانی تو نشان‌ها بداده‌اند

من در میانه هیچ کسم وز زبان من
این شرح‌ها که می‌رود آنها بداده‌اند

آن عاشقان که راست چو پروانهٔ ضعیف
از شوق شمع روی تو جان‌ها بداده‌اند

با من بگفته‌اند که فانی شو از وجود
کاندر فنای نفس روان‌ها بداده‌اند

عطار را که عین عیان شد کمال عشق
اندر حضور عقل عیان‌ها بداده‌اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.