۳۰۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۹۹

چون شراب عشق در دل کار کرد
دل ز مستی بیخودی بسیار کرد

شورشی اندر نهاد دل فتاد
دل در آن شورش هوای یار کرد

جامهٔ دریوزه بر آتش نهاد
خرقهٔ پیروزه را زنار کرد

هم ز فقر خویشتن بیزار شد
هم ز زهد خویش استغفار کرد

نیکویی‌هائی که در اسلام یافت
بر سر جمع مغان ایثار کرد

از پی یک قطره درد درد دوست
روی اندر گوشهٔ خمار کرد

چون ببست از هر دو عالم دیده را
در میان بیخودی دیدار کرد

هستی خود زیر پای آورد پست
وز بلندی دست در اسرار کرد

آنچه یافت از یاری عطار یافت
وآنچه کرد از همت عطار کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.