۳۰۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۵

هر که را ذره‌ای ازین سوز است
دی و فرداش نقد امروز است

هست مرد حقیقت ابن‌الوقت
لاجرم بر دو کون پیروز است

چون همه چیز نیست جز یک چیز
پس بسی سال و ماه یک روز است

صد هزاران هزار قرن گذشت
لیک در اصل جمله یک سوز است

چون پی یار شد چنان سوزی
شب و روزش چو عید و نوروز است

ذره‌ای سوز اصل می‌بینم
که همه کون را جگر دوز است

نیست آن سوز از کسی دیگر
بل همان سوز آتش‌افروز است

سوز معشوق در پس پرده
عاشقان را دلیل‌آموز است

هرکه او شاه‌باز این سر نیست
زین طریقت جهنده چون یوز است

تو اگر مردی این سخن پی بر
که فرید آنچه گفت مرموز است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.