۷۷۶ بار خوانده شده

ناتوان

جوانی چنین گفت روزی به پیری
که چون است با پیریت زندگانی

بگفت اندرین نامه حرفی است مبهم
که معنیش جز وقت پیری ندانی

تو، به کز توانائی خویش گوئی
چه میپرسی از دورهٔ ناتوانی

جوانی نکودار، کاین مرغ زیبا
نماند در این خانهٔ استخوانی

متاعی که من رایگان دادم از کف
تو گر میتوانی، مده رایگانی

هر آن سرگرانی که من کردم اول
جهان کرد از آن بیشتر، سرگرانی

چو سرمایه‌ام سوخت، از کار ماندم
که بازی است، بی‌مایه بازارگانی

از آن برد گنج مرا، دزد گیتی
که در خواب بودم گه پاسبانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:نا اهل
گوهر بعدی:نامه به نوشیروان
نظرها و حاشیه ها
ناهید
۱۳۹۹/۱/۱۸ ۱۶:۰۵

سلام میخواستم بدونم که مفهوم کلی این شعر چیه؟؟

گوهرین: سلام. مفهوم کلی قدر دانستن ایام جوانی و نیرومندی است. به طور عام تر می توان این شعر را توصیه به بهره برداری مناسب از داشته ها دانست. از تمام توانمندی های خود به بهترین شکل استفاده کنیم پیش از آنکه آنها را از دست بدهیم.

مریم
۱۴۰۳/۱/۱۰ ۱۶:۱۰

ببخشید میخواستم بدونم قالب این شعر از پروین اعتصامی چیست؟؟؟

گوهرین: سلام. قالب این شعر "قطعه" است. اشکالی در کلمه آخر مصرع دوم بیت اول وجود داشت که اصلاح شد.