۳۷۶ بار خوانده شده

تکه ۵

چشم تو طلسم جاودانست
یا فتنهٔ آخرالزمانست

تا چشم بدی به زیر بنهد
دیگر به کرشمه در نهانست

ما را به کرشمه صید کردست
چشمست که چو چشم آهوانست

با لشکر غمزهٔ تو در شهر
( ... ) الامانست

پیکان خدنگ غمزهٔ تو
شک نیست که زهر بی‌کمانست

از لعل لب شکرفشانت
یک بوسه به صد هزار جانست

ارزان شده است بوسهٔ تو
ارزان چه بود که رایگانست

هستم همه ساله دست بر سر
چون پای فراق در میانست

گویند صبور باش سعدی
این کار به گفت دیگرانست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:تکه ۴
گوهر بعدی:تکه ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.