۳۲۰ بار خوانده شده

حکایت در عزت قناعت

یکی نیشکر داشت در طیفری
چپ و راست گردیده بر مشتری

به صاحبدلی گفت در کنج ده
که بستان و چون دست یابی بده

بگفت آن خردمند زیبا سرشت
جوابی که بر دیده باید نبشت

تو را صبر بر من نباشد مگر
ولیکن مرا باشد از نیشکر

حلاوت ندارد شکر در نیش
چو باشد تقاضای تلخ از پیش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت
گوهر بعدی:حکایت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.