۴۲۸ بار خوانده شده

رباعی شمارهٔ ۶۸

من دوش قضا یار و قدر پشتم بود
نارنج زنخدان تو در مشتم بود

دیدم که همی گزم لب شیرینش
بیدار چو گشتم سر انگشتم بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۶۷
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.