۶۱۵ بار خوانده شده

رباعی شمارهٔ ۹

شبها گذرد که دیده نتوانم بست
مردم همه از خواب و من از فکر تو مست

باشد که به دست خویش خونم ریزی
تا جان بدهم دامن مقصود به دست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.