۳۷۸ بار خوانده شده

نامه به منذر بن جارود در سرزنش خيانت اقتصادى

و من كتاب له عليه‌السلام إلى المنذر بن الجارود العبدي و خان في بعض ما ولاه من أعماله
(نامه به منذر بن جارود عبدى، كه در فرماندارى خود خيانتى مرتكب شد)

أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ صَلاَحَ أَبِيكَ غَرَّنِي مِنْكَ وَ ظَنَنْتُ أَنَّكَ تَتَّبِعُ هَدْيَهُ وَ تَسْلُكُ سَبِيلَهُ
پس از ياد خدا و درود! همانا، شايستگى پدرت مرا نسبت به تو خوشبين، و گمان كردم همانند پدرت مى‌باشى، و راه او راه مى‌روى

فَإِذَا أَنْتَ فِيمَا رُقِّيَ إِلَيَّ عَنْكَ لاَ تَدَعُ لِهَوَاكَ اِنْقِيَاداً وَ لاَ تُبْقِي لِآخِرَتِكَ عَتَاداً تَعْمُرُ دُنْيَاكَ بِخَرَابِ آخِرَتِكَ وَ تَصِلُ عَشِيرَتَكَ بِقَطِيعَةِ دِينِكَ
ناگهان به من خبر دادند، كه در هواپرستى چيزى فروگذار نكرده، و توشه‌اى براى آخرت خود باقى نگذاشته‌اى، دنياى خود را با تباه كردن آخرت آبادان مى‌كنى، و براى پيوستن با خويشاوندانت از دين خدا بريده‌اى

وَ لَئِنْ كَانَ مَا بَلَغَنِي عَنْكَ حَقّاً لَجَمَلُ أَهْلِكَ وَ شِسْعُ نَعْلِكَ خَيْرٌ مِنْكَ
اگر آنچه به من گزارش رسيده، درست باشد، شتر خانه‌ات، و بند كفش تو، از تو با ارزش‌تر است

وَ مَنْ كَانَ بِصِفَتِكَ فَلَيْسَ بِأَهْلٍ أَنْ يُسَدَّ بِهِ ثَغْرٌ أَوْ يُنْفَذَ بِهِ أَمْرٌ أَوْ يُعْلَى لَهُ قَدْرٌ أَوْ يُشْرَكَ فِي أَمَانَةٍ أَوْ يُؤْمَنَ عَلَى جِبَايَةٍ فَأَقْبِلْ إِلَيَّ حِينَ يَصِلُ إِلَيْكَ كِتَابِي هَذَا إِنْ شَاءَ اَللَّهُ
و كسى كه همانند تو باشد، نه لياقت پاسدارى از مرزهاى كشور را دارد، و نه مى‌تواند كارى را به انجام رساند، يا ارزش او بالا رود، يا شريك در امانت باشد يا از خيانتى دور ماند پس چون اين نامه به دست تو رسد، نزد من بيا. إن شاء الله

قال الرضي و المنذر بن الجارود هذا هو الذي قال فيه أمير المؤمنين عليه‌السلام إنه لنظار في عطفيه مختال في برديه تفال في شراكيه
(منذر كسى است كه امير مؤمنان در بارۀ او فرمود: آدم متكبّرى است، به دو جانب خود مى‌نگرد، و در دو جامه كه بر تن دارد مى‌خرامد، و پيوسته بر بند كفش خود مى‌دمد كه گردى بر آن ننشيند)
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:نامه به سهل بن حنیف در بیان علل پیوستن بعضی از مردم مدینه به معاویه
گوهر بعدی:نامه به عبد الله بن عباس در بیان جایگاه مقدرات الهى
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.