۶۳۲ بار خوانده شده

نامه به قثم بن عباس فرماندار مكه در سفارش به قاطعیت در مدیریت

و من كتاب له عليه‌السلام إلى قثم بن العباس و هو عامله على مكة أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ عَيْنِي بِالْمَغْرِبِ كَتَبَ إِلَيَّ يُعْلِمُنِي أَنَّهُ وُجِّهَ إِلَى اَلْمَوْسِمِ أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ اَلْعُمْيِ اَلْقُلُوبِ اَلصُّمِّ اَلْأَسْمَاعِ اَلْكُمْهِ اَلْأَبْصَارِ
پس از ياد خدا و درود، همانا مأمور اطلاعاتى من در شام به من اطلاع داده است كه گروهى از مردم شام براى مراسم حج به مكّه مى‌آيند، مردمى كور دل، گوش‌هايشان در شنيدن حق ناشنوا، و ديده‌هايشان نابينا

اَلَّذِينَ يَلْبِسُونَ اَلْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ يُطِيعُونَ اَلْمَخْلُوقَ فِي مَعْصِيَةِ اَلْخَالِقِ وَ يَحْتَلِبُونَ اَلدُّنْيَا دَرَّهَا بِالدِّينِ وَ يَشْتَرُونَ عَاجِلَهَا بِآجِلِ اَلْأَبْرَارِ اَلْمُتَّقِينَ وَ لَنْ يَفُوزَ بِالْخَيْرِ إِلاَّ عَامِلُهُ وَ لاَ يُجْزَى جَزَاءَ اَلشَّرِّ إِلاَّ فَاعِلُهُ
كه حق را از راه باطل مى‌جويند، و بنده را در نافرمانى از خدا، فرمان مى‌برند، دين خود را به دنيا مى‌فروشند، و دنيا را به بهاى سراى جاودانه نيكان و پرهيزكاران مى‌خرند، در حالى كه در نيكى‌ها، انجام دهندۀ آن پاداش گيرد، و در بدى‌ها جز بدكار كيفر نشود

فَأَقِمْ عَلَى مَا فِي يَدَيْكَ قِيَامَ اَلْحَازِمِ اَلصَّلِيبِ وَ اَلنَّاصِحِ اَللَّبِيبِ اَلتَّابِعِ لِسُلْطَانِهِ اَلْمُطِيعِ لِإِمَامِهِ وَ إِيَّاكَ وَ مَا يُعْتَذَرُ مِنْهُ وَ لاَ تَكُنْ عِنْدَ اَلنَّعْمَاءِ بَطِراً وَ لاَ عِنْدَ اَلْبَأْسَاءِ فَشِلاً وَ اَلسَّلاَمُ
پس در ادارۀ امور خود هشيارانه و سر سختانه استوار باش، نصيحت دهنده‌اى عاقل، پيرو حكومت، و فرمانبردار امام خود باش، مبادا كارى انجام دهى كه به عذر خواهى روى آورى، نه به هنگام نعمت‌ها شادمان و نه هنگام مشكلات سست باشى. با درود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:به معاویه در افشاى سياستهای گمراه کننده او
گوهر بعدی:نامه به محمد بن ابی بکر در دلجويى از او به علت عزلش از حکومت مصر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.