۵۴۴ بار خوانده شده
و من كلام له عليهالسلام لما اجتمع الناس إليه و شكوا ما نقموه على عثمان و سألوه مخاطبته لهم و استعتابه لهم فدخل عليه فقال
(در سال 34 هجرى مردم در اطراف امام جمع شده و از عثمان شكايت كردند و از او خواستند كه با عثمان صحبت كند تا از اشتباهات خود دست بردارد)
إِنَّ اَلنَّاسَ وَرَائِي وَ قَدِ اِسْتَسْفَرُونِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ
همانا مردم پشت سر من هستند و مرا ميان تو و خودشان ميانجى قرار دادهاند
وَ وَ اَللَّهِ مَا أَدْرِي مَا أَقُولُ لَكَ
به خدا نمىدانم با تو چه بگويم
مَا أَعْرِفُ شَيْئاً تَجْهَلُهُ
چيزى را نمىدانم كه تو ندانى
وَ لاَ أَدُلُّكَ عَلَى أَمْرٍ لاَ تَعْرِفُهُ
تو را به چيزى راهنمايى نمىكنم كه نشناسى
إِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نَعْلَمُ
تو مىدانى آنچه ما مىدانيم
مَا سَبَقْنَاكَ إِلَى شَيْءٍ فَنُخْبِرَكَ عَنْهُ وَ لاَ خَلَوْنَا بِشَيْءٍ فَنُبَلِّغَكَهُ
ما به چيزى پيشى نگرفتهايم كه تو را آگاه سازيم، و چيزى ما در پنهانى نيافتهايم كه آن را به تو ابلاغ كنيم
وَ قَدْ رَأَيْتَ كَمَا رَأَيْنَا وَ سَمِعْتَ كَمَا سَمِعْنَا
ديدى چنانكه ما ديدم، شنيدى چنانكه ما شنيديم
وَ صَحِبْتَ رَسُولَ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله كَمَا صَحِبْنَا
با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بودى چنانكه ما بوديم
وَ مَا اِبْنُ أَبِي قُحَافَةَ وَ لاَ اِبْنُ اَلْخَطَّابِ بِأَوْلَى بِعَمَلِ اَلْحَقِّ مِنْكَ
پسر ابو قحافه (ابا بكر) و پسر خطّاب، در عمل به حق، از تو بهتر نبودند
وَ أَنْتَ أَقْرَبُ إِلَى أَبِي رَسُولِ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآلهوسلم وَشِيجَةَ رَحِمٍ مِنْهُمَا
تو به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در خويشاوندى از آن دو نزديكترى
وَ قَدْ نِلْتَ مِنْ صِهْرِهِ مَا لَمْ يَنَالاَ
و داماد او شدى كه آنان نشدند
فَاللَّهَ اَللَّهَ فِي نَفْسِكَ
پس خدا را، خدا را، پروا كن
فَإِنَّكَ وَ اَللَّهِ مَا تُبَصَّرُ مِنْ عَمًى وَ لاَ تُعَلَّمُ مِنْ جَهْلٍ
سوگند به خدا، تو كور نيستى تا بينايت كنند، نادان نيستى تا تو را تعليم دهند
وَ إِنَّ اَلطُّرُقَ لَوَاضِحَةٌ وَ إِنَّ أَعْلاَمَ اَلدِّينِ لَقَائِمَةٌ
راهها روشن است، و نشانههاى دين برپاست
فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اَللَّهِ عِنْدَ اَللَّهِ إِمَامٌ عَادِلٌ هُدِيَ وَ هَدَى
پس بدان كه برترين بندگان خدا در پيشگاه او رهبر عادل است كه خود هدايت شده و ديگران را هدايت مىكند
فَأَقَامَ سُنَّةً مَعْلُومَةً وَ أَمَاتَ بِدْعَةً مَجْهُولَةً
سنّت شناخته شده را بر پا دارد، و بدعت ناشناخته را بميراند
وَ إِنَّ اَلسُّنَنَ لَنَيِّرَةٌ لَهَا أَعْلاَمٌ
سنّتها روشن و نشانههايش آشكار است
وَ إِنَّ اَلْبِدَعَ لَظَاهِرَةٌ لَهَا أَعْلاَمٌ
بدعتها آشكار و نشانههاى آن بر پاست
وَ إِنَّ شَرَّ اَلنَّاسِ عِنْدَ اَللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ
و بدترين مردم نزد خدا، رهبر ستمگرى است كه خود گمراه و مايۀ گمراهى ديگران است
فَأَمَاتَ سُنَّةً مَأْخُوذَةً وَ أَحْيَا بِدْعَةً مَتْرُوكَةً
كه سنّت پذيرفته را بميراند، و بدعت ترك شده را زنده گرداند
وَ إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله يَقُولُ يُؤْتَى يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ بِالْإِمَامِ اَلْجَائِرِ وَ لَيْسَ مَعَهُ نَصِيرٌ وَ لاَ عَاذِرٌ
من از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه گفت: «روز قيامت رهبر ستمگر را بياورند كه نه ياورى دارد و نه كسى از او پوزش خواهى مىكند
فَيُلْقَى فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَيَدُورُ فِيهَا كَمَا تَدُورُ اَلرَّحَى ثُمَّ يَرْتَبِطُ فِي قَعْرِهَا
پس او را در آتش جهنم افكنند، و در آن چنان مىچرخد كه سنگ آسياب، تا به قعر دوزخ رسيده به زنجير كشيده شود
وَ إِنِّي أَنْشُدُكَ اَللَّهَ أَلاَّ تَكُونَ إِمَامَ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ اَلْمَقْتُولَ
من تو را به خدا سوگند مىدهم كه امام كشته شدۀ اين امّت مباشى
فَإِنَّهُ كَانَ يُقَالُ يُقْتَلُ فِي هَذِهِ اَلْأُمَّةِ إِمَامٌ يَفْتَحُ عَلَيْهَا اَلْقَتْلَ وَ اَلْقِتَالَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ
چرا كه پيش از اين گفته مىشد. «در ميان اين امّت، امامى به قتل خواهد رسيد كه در كشتار تا روز قيامت گشوده خواهد شد
وَ يَلْبِسُ أُمُورَهَا عَلَيْهَا وَ يَبُثُّ اَلْفِتَنَ فِيهَا
و كارهاى امّت اسلامى با آن مشتبه شود، و فتنه و فساد در ميانشان گسترش يابد
فَلاَ يُبْصِرُونَ اَلْحَقَّ مِنَ اَلْبَاطِلِ
تا آنجا كه حق را از باطل نمىشناسند
يَمُوجُونَ فِيهَا مَوْجاً وَ يَمْرُجُونَ فِيهَا مَرْجاً
و به سختى در آن فتنهها غوطهور مىگردند
فَلاَ تَكُونَنَّ لِمَرْوَانَ سَيِّقَةً يَسُوقُكَ حَيْثُ شَاءَ بَعْدَ جَلاَلِ اَلسِّنِّ وَ تَقَضِّي اَلْعُمُرِ
براى مروان چونان حيوان به غارت گرفته مباش كه تو را هر جا خواست براند، آن هم پس از ساليانى كه از عمر تو گذشته و تجربهاى كه به دست آوردهاى
فَقَالَ لَهُ عُثْمَانُ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ كَلِّمِ اَلنَّاسَ فِي أَنْ يُؤَجِّلُونِي حَتَّى أَخْرُجَ إِلَيْهِمْ مِنْ مَظَالِمِهِمْ
(عثمان گفت «با مردم صحبت كن كه مرا مهلت دهند تا از عهدۀ ستمى كه به آنان رفته بر آيم»)
فَقَالَ عليهالسلام مَا كَانَ بِالْمَدِينَةِ فَلاَ أَجَلَ فِيهِ وَ مَا غَابَ فَأَجَلُهُ وُصُولُ أَمْرِكَ إِلَيْهِ
امام عليه السلام فرمود: آنچه در مدينه است به مهلت نياز ندارد، و آنچه مربوط به بيرون مدينه باشد تا رسيدن فرمانت مهلت دارند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
(در سال 34 هجرى مردم در اطراف امام جمع شده و از عثمان شكايت كردند و از او خواستند كه با عثمان صحبت كند تا از اشتباهات خود دست بردارد)
إِنَّ اَلنَّاسَ وَرَائِي وَ قَدِ اِسْتَسْفَرُونِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ
همانا مردم پشت سر من هستند و مرا ميان تو و خودشان ميانجى قرار دادهاند
وَ وَ اَللَّهِ مَا أَدْرِي مَا أَقُولُ لَكَ
به خدا نمىدانم با تو چه بگويم
مَا أَعْرِفُ شَيْئاً تَجْهَلُهُ
چيزى را نمىدانم كه تو ندانى
وَ لاَ أَدُلُّكَ عَلَى أَمْرٍ لاَ تَعْرِفُهُ
تو را به چيزى راهنمايى نمىكنم كه نشناسى
إِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نَعْلَمُ
تو مىدانى آنچه ما مىدانيم
مَا سَبَقْنَاكَ إِلَى شَيْءٍ فَنُخْبِرَكَ عَنْهُ وَ لاَ خَلَوْنَا بِشَيْءٍ فَنُبَلِّغَكَهُ
ما به چيزى پيشى نگرفتهايم كه تو را آگاه سازيم، و چيزى ما در پنهانى نيافتهايم كه آن را به تو ابلاغ كنيم
وَ قَدْ رَأَيْتَ كَمَا رَأَيْنَا وَ سَمِعْتَ كَمَا سَمِعْنَا
ديدى چنانكه ما ديدم، شنيدى چنانكه ما شنيديم
وَ صَحِبْتَ رَسُولَ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله كَمَا صَحِبْنَا
با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بودى چنانكه ما بوديم
وَ مَا اِبْنُ أَبِي قُحَافَةَ وَ لاَ اِبْنُ اَلْخَطَّابِ بِأَوْلَى بِعَمَلِ اَلْحَقِّ مِنْكَ
پسر ابو قحافه (ابا بكر) و پسر خطّاب، در عمل به حق، از تو بهتر نبودند
وَ أَنْتَ أَقْرَبُ إِلَى أَبِي رَسُولِ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآلهوسلم وَشِيجَةَ رَحِمٍ مِنْهُمَا
تو به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در خويشاوندى از آن دو نزديكترى
وَ قَدْ نِلْتَ مِنْ صِهْرِهِ مَا لَمْ يَنَالاَ
و داماد او شدى كه آنان نشدند
فَاللَّهَ اَللَّهَ فِي نَفْسِكَ
پس خدا را، خدا را، پروا كن
فَإِنَّكَ وَ اَللَّهِ مَا تُبَصَّرُ مِنْ عَمًى وَ لاَ تُعَلَّمُ مِنْ جَهْلٍ
سوگند به خدا، تو كور نيستى تا بينايت كنند، نادان نيستى تا تو را تعليم دهند
وَ إِنَّ اَلطُّرُقَ لَوَاضِحَةٌ وَ إِنَّ أَعْلاَمَ اَلدِّينِ لَقَائِمَةٌ
راهها روشن است، و نشانههاى دين برپاست
فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اَللَّهِ عِنْدَ اَللَّهِ إِمَامٌ عَادِلٌ هُدِيَ وَ هَدَى
پس بدان كه برترين بندگان خدا در پيشگاه او رهبر عادل است كه خود هدايت شده و ديگران را هدايت مىكند
فَأَقَامَ سُنَّةً مَعْلُومَةً وَ أَمَاتَ بِدْعَةً مَجْهُولَةً
سنّت شناخته شده را بر پا دارد، و بدعت ناشناخته را بميراند
وَ إِنَّ اَلسُّنَنَ لَنَيِّرَةٌ لَهَا أَعْلاَمٌ
سنّتها روشن و نشانههايش آشكار است
وَ إِنَّ اَلْبِدَعَ لَظَاهِرَةٌ لَهَا أَعْلاَمٌ
بدعتها آشكار و نشانههاى آن بر پاست
وَ إِنَّ شَرَّ اَلنَّاسِ عِنْدَ اَللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ
و بدترين مردم نزد خدا، رهبر ستمگرى است كه خود گمراه و مايۀ گمراهى ديگران است
فَأَمَاتَ سُنَّةً مَأْخُوذَةً وَ أَحْيَا بِدْعَةً مَتْرُوكَةً
كه سنّت پذيرفته را بميراند، و بدعت ترك شده را زنده گرداند
وَ إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله يَقُولُ يُؤْتَى يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ بِالْإِمَامِ اَلْجَائِرِ وَ لَيْسَ مَعَهُ نَصِيرٌ وَ لاَ عَاذِرٌ
من از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه گفت: «روز قيامت رهبر ستمگر را بياورند كه نه ياورى دارد و نه كسى از او پوزش خواهى مىكند
فَيُلْقَى فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَيَدُورُ فِيهَا كَمَا تَدُورُ اَلرَّحَى ثُمَّ يَرْتَبِطُ فِي قَعْرِهَا
پس او را در آتش جهنم افكنند، و در آن چنان مىچرخد كه سنگ آسياب، تا به قعر دوزخ رسيده به زنجير كشيده شود
وَ إِنِّي أَنْشُدُكَ اَللَّهَ أَلاَّ تَكُونَ إِمَامَ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ اَلْمَقْتُولَ
من تو را به خدا سوگند مىدهم كه امام كشته شدۀ اين امّت مباشى
فَإِنَّهُ كَانَ يُقَالُ يُقْتَلُ فِي هَذِهِ اَلْأُمَّةِ إِمَامٌ يَفْتَحُ عَلَيْهَا اَلْقَتْلَ وَ اَلْقِتَالَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ
چرا كه پيش از اين گفته مىشد. «در ميان اين امّت، امامى به قتل خواهد رسيد كه در كشتار تا روز قيامت گشوده خواهد شد
وَ يَلْبِسُ أُمُورَهَا عَلَيْهَا وَ يَبُثُّ اَلْفِتَنَ فِيهَا
و كارهاى امّت اسلامى با آن مشتبه شود، و فتنه و فساد در ميانشان گسترش يابد
فَلاَ يُبْصِرُونَ اَلْحَقَّ مِنَ اَلْبَاطِلِ
تا آنجا كه حق را از باطل نمىشناسند
يَمُوجُونَ فِيهَا مَوْجاً وَ يَمْرُجُونَ فِيهَا مَرْجاً
و به سختى در آن فتنهها غوطهور مىگردند
فَلاَ تَكُونَنَّ لِمَرْوَانَ سَيِّقَةً يَسُوقُكَ حَيْثُ شَاءَ بَعْدَ جَلاَلِ اَلسِّنِّ وَ تَقَضِّي اَلْعُمُرِ
براى مروان چونان حيوان به غارت گرفته مباش كه تو را هر جا خواست براند، آن هم پس از ساليانى كه از عمر تو گذشته و تجربهاى كه به دست آوردهاى
فَقَالَ لَهُ عُثْمَانُ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ كَلِّمِ اَلنَّاسَ فِي أَنْ يُؤَجِّلُونِي حَتَّى أَخْرُجَ إِلَيْهِمْ مِنْ مَظَالِمِهِمْ
(عثمان گفت «با مردم صحبت كن كه مرا مهلت دهند تا از عهدۀ ستمى كه به آنان رفته بر آيم»)
فَقَالَ عليهالسلام مَا كَانَ بِالْمَدِينَةِ فَلاَ أَجَلَ فِيهِ وَ مَا غَابَ فَأَجَلُهُ وُصُولُ أَمْرِكَ إِلَيْهِ
امام عليه السلام فرمود: آنچه در مدينه است به مهلت نياز ندارد، و آنچه مربوط به بيرون مدينه باشد تا رسيدن فرمانت مهلت دارند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:توصف آفرينش خداوند
گوهر بعدی:عجائب آفرينش طاووس
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.