۳۶۶ بار خوانده شده

فضلیت پیامبرص و قرآن دوران حکومت بنیامیه

و من خطبة له عليه‌السلام ينبه فيها على فضل الرسول الأعظم و فضل القرآن ثم حال دولة بني أمية النبي و القرآن
ارزش پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قرآن

أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ اَلرُّسُلِ
خداوند پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را هنگامى فرستاد كه پيامبران حضور نداشتند

وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ اَلْأُمَمِ
و امّت‌ها در خواب غفلت بودند

وَ اِنْتِقَاضٍ مِنَ اَلْمُبْرَمِ
و رشته‌هاى دوستى و انسانيّت از هم گسسته بود

فَجَاءَهُمْ بِتَصْدِيقِ اَلَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ
پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به ميان خلق آمد در حالى كه كتاب‌هاى پيامبران پيشين را تصديق كرد

وَ اَلنُّورِ اَلْمُقْتَدَى بِهِ
و با «نورى» هدايتگر انسانها شد كه همه بايد از آن اطاعت نمايند

ذَلِكَ اَلْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ
و آن، نور قرآن كريم است. از قرآن بخواهيد تا سخن گويد، كه هرگز سخن نمى‌گويد

وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ
امّا من شما را از معارف آن خبر مى‌دهم

أَلاَ إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي
بدانيد كه در قرآن علم آينده

وَ اَلْحَدِيثَ عَنِ اَلْمَاضِي وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ
و حديث روزگاران گذشته است، شفا دهندۀ دردهاى شما

وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُمْ
و سامان دهندۀ امور فردى و اجتماعى شما است

دولة بني أمية و منها فَعِنْدَ ذَلِكَ لاَ يَبْقَى بَيْتُ مَدَرٍ وَ لاَ وَبَرٍ إِلاَّ وَ أَدْخَلَهُ اَلظَّلَمَةُ تَرْحَةً
پس از تسلّط‍‌ فرزندان اميّه، خانه‌اى در شهر يا خيمه‌اى در بيابان باقى نمى‌ماند جز آن كه ستمگران بنى اميّه، اندوه و غم را بدانجا مى‌كشانند

وَ أَوْلَجُوا فِيهِ نِقْمَةً
و بلا و كينه توزى را در همه جا مطرح مى‌كنند

فَيَوْمَئِذٍ لاَ يَبْقَى لَهُمْ فِي اَلسَّمَاءِ عَاذِرٌ
پس در آن روز براى مردم نه عذر خواهى در آسمان

وَ لاَ فِي اَلْأَرْضِ نَاصِرٌ
و نه ياورى در زمين باقى خواهد ماند

أَصْفَيْتُمْ بِالْأَمْرِ غَيْرَ أَهْلِهِ
زيرا نا اهلان را به زمامدارى برگزيده‌ايد

وَ أَوْرَدْتُمُوهُ غَيْرَ مَوْرِدِهِ
و زمامدارى را به جايگاه دروغينى قرار داده‌ايد

وَ سَيَنْتَقِمُ اَللَّهُ مِمَّنْ ظَلَمَ
امّا به زودى خداوند از ستمگران بنى اميّه انتقام مى‌گيرد

مَأْكَلاً بِمَأْكَلٍ وَ مَشْرَباً بِمَشْرَبٍ
خوردنى را به خوردنى، و نوشيدنى را به نوشيدنى

مِنْ مَطَاعِمِ اَلْعَلْقَمِ

وَ مَشَارِبِ اَلصَّبِرِ وَ اَلْمَقِرِ
خوردنى تلخ‌تر از گياه «علقم»، و نوشيدنى تلخ و جانگدازتر از شيرۀ درخت «صبر

وَ لِبَاسِ شِعَارِ اَلْخَوْفِ وَ دِثَارِ اَلسَّيْفِ
خداوند از درون ترس و وحشت، و از بيرون، شمشير را بر آنها مسلّط‍‌ خواهد كرد

وَ إِنَّمَا هُمْ مَطَايَا اَلْخَطِيئَاتِ وَ زَوَامِلُ اَلْآثَامِ
كه آنان مركب‌هاى عصيان و نافرمانى و شتران بار كش گناهانند

فَأُقْسِمُ ثُمَّ أُقْسِمُ لَتَنْخَمَنَّهَا أُمَيَّةُ مِنْ بَعْدِي كَمَا تُلْفَظُ اَلنُّخَامَةُ
من پياپى سوگند مى‌خورم كه پس از من بنى اميّه خلافت را چونان خلط‍‌ سينه بيرون مى‌اندازند

ثُمَّ لاَ تَذُوقُهَا وَ لاَ تَطْعَمُ بِطَعْمِهَا أَبَداً مَا كَرَّ اَلْجَدِيدَانِ
و پس از آن ديگر، تا شب و روز از پى هم در گردش است مزۀ حكومت را براى بار ديگر نخواهند چشيد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:سفارش به پرهیزکاری
گوهر بعدی:خوشرفتاری حاکم با مردم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.