۳۰۰ بار خوانده شده
و من خطبة له عليهالسلام يحذر من الفتن
ترجمه خطبه 151
اللّه و رسوله
ارزش شهادتين
وَ أَحْمَدُ اَللَّهَ وَ أَسْتَعِينُهُ عَلَى مَدَاحِرِ اَلشَّيْطَانِ وَ مَزَاجِرِهِ
خداى را مىستايم، و در راندن شيطان، و دور ساختن
وَ اَلاِعْتِصَامِ مِنْ حَبَائِلِهِ وَ مَخَاتِلِهِ
و نجات پيدا كردن از دامها و فريبهاى آن، از خدا يارى مىطلبم
وَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ
و گواهى مىدهم كه جز خداى يگانه معبودى نيست
وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ
و شهادت مىدهم كه حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستادۀ برگزيده و انتخاب شدۀ او است
وَ نَجِيبُهُ وَ صَفْوَتُهُ
لاَ يُؤَازَى فَضْلُهُ وَ لاَ يُجْبَرُ فَقْدُهُ
كه در فضل و برترى، همتايى ندارد و هرگز فقدان او جبران نگردد
أَضَاءَتْ بِهِ اَلْبِلاَدُ بَعْدَ اَلضَّلاَلَةِ اَلْمُظْلِمَةِ
شهرهايى به وجود او روشن گشت، پس از آن كه گمراهى وحشتناكى همه جا را فرا گرفته بود
وَ اَلْجَهَالَةِ اَلْغَالِبَةِ وَ اَلْجَفْوَةِ اَلْجَافِيَةِ
و جهل و نادانى بر انديشهها غالب و قساوت و سنگدلى بر دلها مسلط بود
وَ اَلنَّاسُ يَسْتَحِلُّونَ اَلْحَرِيمَ
و مردم حرام را حلال مىشمردند
وَ يَسْتَذِلُّونَ اَلْحَكِيمَ
و دانشمندان را تحقير مىكردند
يَحْيَوْنَ عَلَى فَتْرَةٍ وَ يَمُوتُونَ عَلَى كَفْرَةٍ
و جداى از دين الهى زندگى كرده و در حال كفر و بى دينى جان مىسپردند
التحذير من الفتن
نكوهش مردم گمراه
ثُمَّ إِنَّكُمْ مَعْشَرَ اَلْعَرَبِ أَغْرَاضُ بَلاَيَا قَدِ اِقْتَرَبَتْ
شما اى عربها، هدف تيرهاى بلا هستيد كه نزديك است
فَاتَّقُوا سَكَرَاتِ اَلنِّعْمَةِ
از مستىهاى نعمت بپرهيزيد
وَ اِحْذَرُوا بَوَائِقَ اَلنِّقْمَةِ
و از سختىهاى عذاب الهى بترسيد و بگريزيد
وَ تَثَبَّتُوا فِي قَتَامِ اَلْعِشْوَةِ
و در فتنههاى در هم پيچيده، به هنگام پيدايش نوزاد فتنهها
وَ اِعْوِجَاجِ اَلْفِتْنَةِ عِنْدَ طُلُوعِ جَنِينِهَا
وَ ظُهُورِ كَمِينِهَا وَ اِنْتِصَابِ قُطْبِهَا وَ مَدَارِ رَحَاهَا
و آشكار شدن باطن آنها، و برقرار شدن قطب و مدار آسياى آن، با آگاهى قدم برداريد
تَبْدَأُ فِي مَدَارِجَ خَفِيَّةٍ
فتنههايى كه از رهگذرهاى ناپيدا آشكار گردد
وَ تَئُولُ إِلَى فَظَاعَةٍ جَلِيَّةٍ
و به زشتى و رسوايى گرايد
شِبَابُهَا كَشِبَابِ اَلْغُلاَمِ
آغازش چون دوران جوانى پر قدرت و زيبا
وَ آثَارُهَا كَآثَارِ اَلسِّلاَمِ
و آثارش چون آثار باقى مانده بر سنگهاى سخت زشت و ديرپاست
يَتَوَارَثُهَا اَلظَّلَمَةُ بِالْعُهُودِ
كه ستمكاران آن را با عهدى كه با يكديگر دارند، به ارث مىبرند
أَوَّلُهُمْ قَائِدٌ لِآخِرِهِمْ وَ آخِرُهُمْ مُقْتَدٍ بِأَوَّلِهِمْ
نخستين آنان پيشواى آخرين، و آخرين گمراهان، اقتدا كننده به اوّلين مىباشند
يَتَنَافَسُونَ فِي دُنْيَا دَنِيَّةٍ وَ يَتَكَالَبُونَ عَلَى جِيفَةٍ مُرِيحَةٍ
آنان در به دست آوردن دنياى پست بر هم سبقت مىگيرند، و چونان سگهاى گرسنه، اين مردار را از دست يكديگر مىربايند
وَ عَنْ قَلِيلٍ يَتَبَرَّأُ اَلتَّابِعُ مِنَ اَلْمَتْبُوعِ وَ اَلْقَائِدُ مِنَ اَلْمَقُودِ
طولى نمىكشد كه پيرو از رهبر، و رهبر از پيرو، بيزارى مىجويد
فَيَتَزَايَلُونَ بِالْبَغْضَاءِ وَ يَتَلاَعَنُونَ عِنْدَ اَللِّقَاءِ
و با بغض و كينه از هم جدا مىشوند، و به هنگام ملاقات، همديگر را نفرين مىكنند
ثُمَّ يَأْتِي بَعْدَ ذَلِكَ طَالِعُ اَلْفِتْنَةِ اَلرَّجُوفِ وَ اَلْقَاصِمَةِ اَلزَّحُوفِ
سپس فتنهاى سر برآورد كه سخت لرزاننده، در هم كوبنده و نابود كننده است
فَتَزِيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اِسْتِقَامَةٍ
كه قلبهايى پس از استوارى مىلغزند
وَ تَضِلُّ رِجَالٌ بَعْدَ سَلاَمَةٍ
و مردانى پس از درستى و سلامت، گمراه مىگردند
وَ تَخْتَلِفُ اَلْأَهْوَاءُ عِنْدَ هُجُومِهَا
و افكار و انديشهها به هنگام هجوم اين فتنهها پراكنده
وَ تَلْتَبِسُ اَلْآرَاءُ عِنْدَ نُجُومِهَا
و عقايد پس از آشكار شدنشان به شك و ترديد دچار مىگردد
مَنْ أَشْرَفَ لَهَا قَصَمَتْهُ
آن كس كه به مقابله با فتنهها برخيزد كمرش را مىشكند
وَ مَنْ سَعَى فِيهَا حَطَمَتْهُ
و كسى كه در فرو نشاندن آن تلاش مىكند، او را در هم مىكوبد
يَتَكَادَمُونَ فِيهَا تَكَادُمَ اَلْحُمُرِ فِي اَلْعَانَةِ
در اين ميان فتنه جويان چونان گورخران، يكديگر را گاز مىگيرند
قَدِ اِضْطَرَبَ مَعْقُودُ اَلْحَبْلِ
و رشتههاى سعادت و آيين محكم شدۀشان لرزان مىگردد
وَ عَمِيَ وَجْهُ اَلْأَمْرِ
و حقيقت امر پنهان مىماند
تَغِيضُ فِيهَا اَلْحِكْمَةُ وَ تَنْطِقُ فِيهَا اَلظَّلَمَةُ
حكمت و دانش كاهش مىيابد، ستمگران به سخن مىآيند
وَ تَدُقُّ أَهْلَ اَلْبَدْوِ بِمِسْحَلِهَا
و بيابان نشينها را در هم مىكوبند
وَ تَرُضُّهُمْ بِكَلْكَلِهَا
و با سينۀ مركبهاى ستم، آنها را خرد مىنمايند
يَضِيعُ فِي غُبَارِهَا اَلْوُحْدَانُ
تك روان در غبار آن فتنهها نابود مىگردند
وَ يَهْلِكُ فِي طَرِيقِهَا اَلرُّكْبَانُ
و سواران با قدرت در آن به هلاكت مىرسند
تَرِدُ بِمُرِّ اَلْقَضَاءِ
فتنهها با تلخى خواستهها وارد مىشود
وَ تَحْلُبُ عَبِيطَ اَلدِّمَاءِ
و خونهاى تازه را مىدوشد
وَ تَثْلِمُ مَنَارَ اَلدِّينِ
نشانههاى دين را خراب
وَ تَنْقُضُ عَقْدَ اَلْيَقِينِ
و يقين را از بين مىبرد
يَهْرُبُ مِنْهَا اَلْأَكْيَاسُ وَ يُدَبِّرُهَا اَلْأَرْجَاسُ
فتنههايى كه افراد زيرك از آن بگريزند، و افراد پليد در تدبير آن بكوشند
مِرْعَادٌ مِبْرَاقٌ
آن فتنهها پر رعد و برق
كَاشِفَةٌ عَنْ سَاقٍ
و پر زحمت است
تُقْطَعُ فِيهَا اَلْأَرْحَامُ
در آن پيوندهاى خويشاوندى قطع شده
وَ يُفَارَقُ عَلَيْهَا اَلْإِسْلاَمُ
و از اسلام جدا مىگردند
بَرِيئُهَا سَقِيمٌ وَ ظَاعِنُهَا مُقِيمٌ
فتنهها چنان ويرانگرند كه تندرستها بيمار، و مسكن گزيدگان كوچ مىكنند
منها بَيْنَ قَتِيلٍ مَطْلُولٍ وَ خَائِفٍ مُسْتَجِيرٍ
در آن ميان كشتهاى است كه خونش به رايگان ريخته، و افراد ترسويى كه طالب امانند
يَخْتِلُونَ بِعَقْدِ اَلْأَيْمَانِ وَ بِغُرُورِ اَلْإِيمَانِ
با سوگندها آنان را فريب مىدهند، و با تظاهر به ايمان آنها را گمراه مىكنند
فَلاَ تَكُونُوا أَنْصَابَ اَلْفِتَنِ وَ أَعْلاَمَ اَلْبِدَعِ
پس سعى كنيد كه شما پرچم فتنهها و نشانههاى بدعتها نباشيد
وَ اِلْزَمُوا مَا عُقِدَ عَلَيْهِ حَبْلُ اَلْجَمَاعَةِ
و آنچه را كه پيوند امت اسلامى بدان استوار
وَ بُنِيَتْ عَلَيْهِ أَرْكَانُ اَلطَّاعَةِ
و پايههاى طاعت بر آن پايدار است، بر خود لازم شماريد
وَ اِقْدَمُوا عَلَى اَللَّهِ مَظْلُومِينَ وَ لاَ تَقْدَمُوا عَلَيْهِ ظَالِمِينَ
و بر خدا، ستمديده وارد شويد نه ستمگر
وَ اِتَّقُوا مَدَارِجَ اَلشَّيْطَانِ وَ مَهَابِطَ اَلْعُدْوَانِ
و از گرفتار شدن به دامهاى شيطان، و قرار گرفتن در وادى دشمنىها بپرهيزيد
وَ لاَ تُدْخِلُوا بُطُونَكُمْ لُعَقَ اَلْحَرَامِ
و لقمههاى حرام به شكم خود راه ندهيد
فَإِنَّكُمْ بِعَيْنِ مَنْ حَرَّمَ عَلَيْكُمُ اَلْمَعْصِيَةَ
شما برابر ديدگان خداوندى قرار داريد كه گناهان را حرام كرد
وَ سَهَّلَ لَكُمْ سُبُلَ اَلطَّاعَةِ
و راه اطاعت و بندگى را آسان فرمود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
ترجمه خطبه 151
اللّه و رسوله
ارزش شهادتين
وَ أَحْمَدُ اَللَّهَ وَ أَسْتَعِينُهُ عَلَى مَدَاحِرِ اَلشَّيْطَانِ وَ مَزَاجِرِهِ
خداى را مىستايم، و در راندن شيطان، و دور ساختن
وَ اَلاِعْتِصَامِ مِنْ حَبَائِلِهِ وَ مَخَاتِلِهِ
و نجات پيدا كردن از دامها و فريبهاى آن، از خدا يارى مىطلبم
وَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ
و گواهى مىدهم كه جز خداى يگانه معبودى نيست
وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ
و شهادت مىدهم كه حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستادۀ برگزيده و انتخاب شدۀ او است
وَ نَجِيبُهُ وَ صَفْوَتُهُ
لاَ يُؤَازَى فَضْلُهُ وَ لاَ يُجْبَرُ فَقْدُهُ
كه در فضل و برترى، همتايى ندارد و هرگز فقدان او جبران نگردد
أَضَاءَتْ بِهِ اَلْبِلاَدُ بَعْدَ اَلضَّلاَلَةِ اَلْمُظْلِمَةِ
شهرهايى به وجود او روشن گشت، پس از آن كه گمراهى وحشتناكى همه جا را فرا گرفته بود
وَ اَلْجَهَالَةِ اَلْغَالِبَةِ وَ اَلْجَفْوَةِ اَلْجَافِيَةِ
و جهل و نادانى بر انديشهها غالب و قساوت و سنگدلى بر دلها مسلط بود
وَ اَلنَّاسُ يَسْتَحِلُّونَ اَلْحَرِيمَ
و مردم حرام را حلال مىشمردند
وَ يَسْتَذِلُّونَ اَلْحَكِيمَ
و دانشمندان را تحقير مىكردند
يَحْيَوْنَ عَلَى فَتْرَةٍ وَ يَمُوتُونَ عَلَى كَفْرَةٍ
و جداى از دين الهى زندگى كرده و در حال كفر و بى دينى جان مىسپردند
التحذير من الفتن
نكوهش مردم گمراه
ثُمَّ إِنَّكُمْ مَعْشَرَ اَلْعَرَبِ أَغْرَاضُ بَلاَيَا قَدِ اِقْتَرَبَتْ
شما اى عربها، هدف تيرهاى بلا هستيد كه نزديك است
فَاتَّقُوا سَكَرَاتِ اَلنِّعْمَةِ
از مستىهاى نعمت بپرهيزيد
وَ اِحْذَرُوا بَوَائِقَ اَلنِّقْمَةِ
و از سختىهاى عذاب الهى بترسيد و بگريزيد
وَ تَثَبَّتُوا فِي قَتَامِ اَلْعِشْوَةِ
و در فتنههاى در هم پيچيده، به هنگام پيدايش نوزاد فتنهها
وَ اِعْوِجَاجِ اَلْفِتْنَةِ عِنْدَ طُلُوعِ جَنِينِهَا
وَ ظُهُورِ كَمِينِهَا وَ اِنْتِصَابِ قُطْبِهَا وَ مَدَارِ رَحَاهَا
و آشكار شدن باطن آنها، و برقرار شدن قطب و مدار آسياى آن، با آگاهى قدم برداريد
تَبْدَأُ فِي مَدَارِجَ خَفِيَّةٍ
فتنههايى كه از رهگذرهاى ناپيدا آشكار گردد
وَ تَئُولُ إِلَى فَظَاعَةٍ جَلِيَّةٍ
و به زشتى و رسوايى گرايد
شِبَابُهَا كَشِبَابِ اَلْغُلاَمِ
آغازش چون دوران جوانى پر قدرت و زيبا
وَ آثَارُهَا كَآثَارِ اَلسِّلاَمِ
و آثارش چون آثار باقى مانده بر سنگهاى سخت زشت و ديرپاست
يَتَوَارَثُهَا اَلظَّلَمَةُ بِالْعُهُودِ
كه ستمكاران آن را با عهدى كه با يكديگر دارند، به ارث مىبرند
أَوَّلُهُمْ قَائِدٌ لِآخِرِهِمْ وَ آخِرُهُمْ مُقْتَدٍ بِأَوَّلِهِمْ
نخستين آنان پيشواى آخرين، و آخرين گمراهان، اقتدا كننده به اوّلين مىباشند
يَتَنَافَسُونَ فِي دُنْيَا دَنِيَّةٍ وَ يَتَكَالَبُونَ عَلَى جِيفَةٍ مُرِيحَةٍ
آنان در به دست آوردن دنياى پست بر هم سبقت مىگيرند، و چونان سگهاى گرسنه، اين مردار را از دست يكديگر مىربايند
وَ عَنْ قَلِيلٍ يَتَبَرَّأُ اَلتَّابِعُ مِنَ اَلْمَتْبُوعِ وَ اَلْقَائِدُ مِنَ اَلْمَقُودِ
طولى نمىكشد كه پيرو از رهبر، و رهبر از پيرو، بيزارى مىجويد
فَيَتَزَايَلُونَ بِالْبَغْضَاءِ وَ يَتَلاَعَنُونَ عِنْدَ اَللِّقَاءِ
و با بغض و كينه از هم جدا مىشوند، و به هنگام ملاقات، همديگر را نفرين مىكنند
ثُمَّ يَأْتِي بَعْدَ ذَلِكَ طَالِعُ اَلْفِتْنَةِ اَلرَّجُوفِ وَ اَلْقَاصِمَةِ اَلزَّحُوفِ
سپس فتنهاى سر برآورد كه سخت لرزاننده، در هم كوبنده و نابود كننده است
فَتَزِيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اِسْتِقَامَةٍ
كه قلبهايى پس از استوارى مىلغزند
وَ تَضِلُّ رِجَالٌ بَعْدَ سَلاَمَةٍ
و مردانى پس از درستى و سلامت، گمراه مىگردند
وَ تَخْتَلِفُ اَلْأَهْوَاءُ عِنْدَ هُجُومِهَا
و افكار و انديشهها به هنگام هجوم اين فتنهها پراكنده
وَ تَلْتَبِسُ اَلْآرَاءُ عِنْدَ نُجُومِهَا
و عقايد پس از آشكار شدنشان به شك و ترديد دچار مىگردد
مَنْ أَشْرَفَ لَهَا قَصَمَتْهُ
آن كس كه به مقابله با فتنهها برخيزد كمرش را مىشكند
وَ مَنْ سَعَى فِيهَا حَطَمَتْهُ
و كسى كه در فرو نشاندن آن تلاش مىكند، او را در هم مىكوبد
يَتَكَادَمُونَ فِيهَا تَكَادُمَ اَلْحُمُرِ فِي اَلْعَانَةِ
در اين ميان فتنه جويان چونان گورخران، يكديگر را گاز مىگيرند
قَدِ اِضْطَرَبَ مَعْقُودُ اَلْحَبْلِ
و رشتههاى سعادت و آيين محكم شدۀشان لرزان مىگردد
وَ عَمِيَ وَجْهُ اَلْأَمْرِ
و حقيقت امر پنهان مىماند
تَغِيضُ فِيهَا اَلْحِكْمَةُ وَ تَنْطِقُ فِيهَا اَلظَّلَمَةُ
حكمت و دانش كاهش مىيابد، ستمگران به سخن مىآيند
وَ تَدُقُّ أَهْلَ اَلْبَدْوِ بِمِسْحَلِهَا
و بيابان نشينها را در هم مىكوبند
وَ تَرُضُّهُمْ بِكَلْكَلِهَا
و با سينۀ مركبهاى ستم، آنها را خرد مىنمايند
يَضِيعُ فِي غُبَارِهَا اَلْوُحْدَانُ
تك روان در غبار آن فتنهها نابود مىگردند
وَ يَهْلِكُ فِي طَرِيقِهَا اَلرُّكْبَانُ
و سواران با قدرت در آن به هلاكت مىرسند
تَرِدُ بِمُرِّ اَلْقَضَاءِ
فتنهها با تلخى خواستهها وارد مىشود
وَ تَحْلُبُ عَبِيطَ اَلدِّمَاءِ
و خونهاى تازه را مىدوشد
وَ تَثْلِمُ مَنَارَ اَلدِّينِ
نشانههاى دين را خراب
وَ تَنْقُضُ عَقْدَ اَلْيَقِينِ
و يقين را از بين مىبرد
يَهْرُبُ مِنْهَا اَلْأَكْيَاسُ وَ يُدَبِّرُهَا اَلْأَرْجَاسُ
فتنههايى كه افراد زيرك از آن بگريزند، و افراد پليد در تدبير آن بكوشند
مِرْعَادٌ مِبْرَاقٌ
آن فتنهها پر رعد و برق
كَاشِفَةٌ عَنْ سَاقٍ
و پر زحمت است
تُقْطَعُ فِيهَا اَلْأَرْحَامُ
در آن پيوندهاى خويشاوندى قطع شده
وَ يُفَارَقُ عَلَيْهَا اَلْإِسْلاَمُ
و از اسلام جدا مىگردند
بَرِيئُهَا سَقِيمٌ وَ ظَاعِنُهَا مُقِيمٌ
فتنهها چنان ويرانگرند كه تندرستها بيمار، و مسكن گزيدگان كوچ مىكنند
منها بَيْنَ قَتِيلٍ مَطْلُولٍ وَ خَائِفٍ مُسْتَجِيرٍ
در آن ميان كشتهاى است كه خونش به رايگان ريخته، و افراد ترسويى كه طالب امانند
يَخْتِلُونَ بِعَقْدِ اَلْأَيْمَانِ وَ بِغُرُورِ اَلْإِيمَانِ
با سوگندها آنان را فريب مىدهند، و با تظاهر به ايمان آنها را گمراه مىكنند
فَلاَ تَكُونُوا أَنْصَابَ اَلْفِتَنِ وَ أَعْلاَمَ اَلْبِدَعِ
پس سعى كنيد كه شما پرچم فتنهها و نشانههاى بدعتها نباشيد
وَ اِلْزَمُوا مَا عُقِدَ عَلَيْهِ حَبْلُ اَلْجَمَاعَةِ
و آنچه را كه پيوند امت اسلامى بدان استوار
وَ بُنِيَتْ عَلَيْهِ أَرْكَانُ اَلطَّاعَةِ
و پايههاى طاعت بر آن پايدار است، بر خود لازم شماريد
وَ اِقْدَمُوا عَلَى اَللَّهِ مَظْلُومِينَ وَ لاَ تَقْدَمُوا عَلَيْهِ ظَالِمِينَ
و بر خدا، ستمديده وارد شويد نه ستمگر
وَ اِتَّقُوا مَدَارِجَ اَلشَّيْطَانِ وَ مَهَابِطَ اَلْعُدْوَانِ
و از گرفتار شدن به دامهاى شيطان، و قرار گرفتن در وادى دشمنىها بپرهيزيد
وَ لاَ تُدْخِلُوا بُطُونَكُمْ لُعَقَ اَلْحَرَامِ
و لقمههاى حرام به شكم خود راه ندهيد
فَإِنَّكُمْ بِعَيْنِ مَنْ حَرَّمَ عَلَيْكُمُ اَلْمَعْصِيَةَ
شما برابر ديدگان خداوندى قرار داريد كه گناهان را حرام كرد
وَ سَهَّلَ لَكُمْ سُبُلَ اَلطَّاعَةِ
و راه اطاعت و بندگى را آسان فرمود
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:خبر از فتنهها و توصیف گمراهان
گوهر بعدی:شناخت صفات خدا و پیشوایان دین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.