۳۱۷ بار خوانده شده
و من خطبة له عليهالسلام الغاية من البعثة
فلسفه بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
فَبَعَثَ اَللَّهُ مُحَمَّداً صلىاللهعليهوآله بِالْحَقِّ لِيُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ اَلْأَوْثَانِ إِلَى عِبَادَتِهِ
خداوند حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به حق برانگيخت تا بندگان خود را از پرستش دروغين بتها رهايى بخشيده به پرستش خود راهنمايى كند
وَ مِنْ طَاعَةِ اَلشَّيْطَانِ إِلَى طَاعَتِهِ
و آنان را از پيروى شيطان نجات داده به اطاعت خود كشاند
بِقُرْآنٍ قَدْ بَيَّنَهُ وَ أَحْكَمَهُ
با قرآنى كه معنى آن را آشكار كرد و اساسش را استوار فرمود
لِيَعْلَمَ اَلْعِبَادُ رَبَّهُمْ إِذْ جَهِلُوهُ
تا بندگان عظمت و بزرگى خدا را بدانند كه نمىدانستند
وَ لِيُقِرُّوا بِهِ بَعْدَ إِذْ جَحَدُوهُ
و به پروردگار، اعتراف كنند پس از انكارهاى طولانى اعتراف كردند
وَ لِيُثْبِتُوهُ بَعْدَ إِذْ أَنْكَرُوهُ
و او را پس از آن كه نسبت به خدا آشنايى نداشتند به درستى بشناسند
فَتَجَلَّى لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْهُ بِمَا أَرَاهُمْ مِنْ قُدْرَتِهِ
پس خداى سبحان در كتاب خود بى آن كه او را بنگرند خود را به بندگان شناساند، و قدرت خود را به همه نماياند
وَ خَوَّفَهُمْ مِنْ سَطْوَتِهِ
و از قهر خود ترساند
وَ كَيْفَ مَحَقَ مَنْ مَحَقَ بِالْمَثُلاَتِ
و اينكه چگونه با كيفرها ملّتى را كه بايد نابود كند از ميان برداشت
وَ اِحْتَصَدَ مَنِ اِحْتَصَدَ بِالنَّقِمَاتِ
و آنان را چگونه با داس انتقام درو كرد
الزمان المقبل
خبر از آينده تأسّف بار اسلام و مسلمين
وَ إِنَّهُ سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِي زَمَانٌ لَيْسَ فِيهِ شَيْءٌ أَخْفَى مِنَ اَلْحَقِّ وَ لاَ أَظْهَرَ مِنَ اَلْبَاطِلِ
همانا پس از من در روزگارى بر شما فراخواهد رسيد كه چيزى پنهانتر از حق، و آشكارتر از باطل
وَ لاَ أَكْثَرَ مِنَ اَلْكَذِبِ عَلَى اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ
و فراوانتر از دروغ به خدا و پيامبرش نباشد
وَ لَيْسَ عِنْدَ أَهْلِ ذَلِكَ اَلزَّمَانِ سِلْعَةٌ أَبْوَرَ مِنَ اَلْكِتَابِ إِذَا تُلِيَ حَقَّ تِلاَوَتِهِ
و نزد مردم آن زمان كالايى زيانمندتر از قرآن نيست اگر آن را درست بخوانند و تفسير كنند
وَ لاَ أَنْفَقَ مِنْهُ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ
و متاعى پرسودتر از قرآن يافت نمىشود آنگاه كه آن را تحريف كنند و معانى دلخواه خود را رواج دهند
وَ لاَ فِي اَلْبِلاَدِ شَيْءٌ أَنْكَرَ مِنَ اَلْمَعْرُوفِ وَ لاَ أَعْرَفَ مِنَ اَلْمُنْكَرِ
در شهرها چيزى ناشناختهتر از معروف، و شناختهتر از منكر نيست
فَقَدْ نَبَذَ اَلْكِتَابَ حَمَلَتُهُ
حاملان قرآن، آن را واگذاشته
وَ تَنَاسَاهُ حَفَظَتُهُ
و حافظان قرآن، آن را فراموش مىكنند
فَالْكِتَابُ يَوْمَئِذٍ وَ أَهْلُهُ طَرِيدَانِ مَنْفِيَّانِ
پس در آن روز قرآن و پيروانش از ميان مردم رانده و مهجور مىگردند
وَ صَاحِبَانِ مُصْطَحِبَانِ فِي طَرِيقٍ وَاحِدٍ
و هر دو غريبانه در يك راه ناشناخته سرگردانند
لاَ يُؤْوِيهِمَا مُؤْوٍ
و پناهگاهى ميان مردم ندارند
فَالْكِتَابُ وَ أَهْلُهُ فِي ذَلِكَ اَلزَّمَانِ فِي اَلنَّاسِ وَ لَيْسَا فِيهِمْ
پس قرآن و پيروانش در ميان مردمند اما گويا حضور ندارند
وَ مَعَهُمْ وَ لَيْسَا مَعَهُمْ
با مردمند ولى از آنها بريدهاند
لِأَنَّ اَلضَّلاَلَةَ لاَ تُوَافِقُ اَلْهُدَى وَ إِنِ اِجْتَمَعَا
زيرا گمراهى و هدايت هرگز هماهنگ نشوند گر چه كنار يكديگر قرار گيرند
فَاجْتَمَعَ اَلْقَوْمُ عَلَى اَلْفُرْقَةِ
مردم در آن روز، در جدايى و تفرقه هم داستان
وَ اِفْتَرَقُوا عَلَى اَلْجَمَاعَةِ
و در اتّحاد و يگانگى پراكندهاند
كَأَنَّهُمْ أَئِمَّةُ اَلْكِتَابِ وَ لَيْسَ اَلْكِتَابُ إِمَامَهُمْ
گويى آنان پيشواى قرآن بوده و قرآن پيشواى آنان نيست
فَلَمْ يَبْقَ عِنْدَهُمْ مِنْهُ إِلاَّ اِسْمُهُ
پس از قرآن جز نامى و نزدشان باقى نماند
وَ لاَ يَعْرِفُونَ إِلاَّ خَطَّهُ وَ زَبْرَهُ
و آنان جز خطى را از قرآن نشناسند
وَ مِنْ قَبْلُ مَا مَثَّلُوا بِالصَّالِحِينَ كُلَّ مُثْلَةٍ
و در گذشته نيكوكاران را كيفر داده
وَ سَمَّوْا صِدْقَهُمْ عَلَى اَللَّهِ فِرْيَةً
و سخن راست آنان را بر خدا دروغ پنداشتند
وَ جَعَلُوا فِي اَلْحَسَنَةِ عُقُوبَةَ اَلسَّيِّئَةِ
و كار نيكشان را پاداش بد دادند
وَ إِنَّمَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ بِطُولِ آمَالِهِمْ وَ تَغَيُّبِ آجَالِهِمْ
و همانا آنان كه پيش از شما زندگى مىكردند، به خاطر آرزوهاى دراز، و پنهان بودن زمان اجلها، نابود گرديدند
حَتَّى نَزَلَ بِهِمُ اَلْمَوْعُودُ اَلَّذِي تُرَدُّ عَنْهُ اَلْمَعْذِرَةُ
تا ناگهان مرگ وعده داده شده بر سرشان فرود آمد، مرگى كه عذرها را نپذيرد
وَ تُرْفَعُ عَنْهُ اَلتَّوْبَةُ
و درهاى باز توبه را ببندد
وَ تَحُلُّ مَعَهُ اَلْقَارِعَةُ وَ اَلنِّقْمَةُ
و حوادث سخت و مجازاتهاى پس از مردن را به همراه آورد
عظة الناس
پندهاى حكيمانه
أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّهُ مَنِ اِسْتَنْصَحَ اَللَّهَ وُفِّقَ
اى مردم! هر كس از خدا خير خواهى طلبد، توفيق يابد
وَ مَنِ اِتَّخَذَ قَوْلَهُ دَلِيلاً هُدِيَ لِلَّتِي هِيَ أَقُومُ
و آن كس كه سخنان خدا را راهنماى خود قرار دهد به راستترين راه، هدايت خواهد شد
فَإِنَّ جَارَ اَللَّهِ آمِنٌ
پس همانا همسايه خدا در أمان
وَ عَدُوَّهُ خَائِفٌ
و دشمن خدا ترسان است
وَ إِنَّهُ لاَ يَنْبَغِي لِمَنْ عَرَفَ عَظَمَةَ اَللَّهِ أَنْ يَتَعَظَّمَ
آن كس كه عظمت خدا را مىشناسد سزاوار نيست خود را بزرگ جلوه دهد
فَإِنَّ رِفْعَةَ اَلَّذِينَ يَعْلَمُونَ مَا عَظَمَتُهُ أَنْ يَتَوَاضَعُوا لَهُ
پس بلندى ارزش كسانى كه بزرگى پروردگار را مىدانند در اين است كه برابر او فروتنى كنند
وَ سَلاَمَةَ اَلَّذِينَ يَعْلَمُونَ مَا قُدْرَتُهُ أَنْ يَسْتَسْلِمُوا لَهُ
و سلامت آنان كه مىدانند قدرت خدا چه اندازه مىباشد در اين است كه برابر فرمانش تسليم باشند
فَلاَ تَنْفِرُوا مِنَ اَلْحَقِّ نِفَارَ اَلصَّحِيحِ مِنَ اَلْأَجْرَبِ
پس، از حقّ نگريزيد چونان گريز انسان تندرست از فرد «گر» گرفته
وَ اَلْبَارِئِ مِنْ ذِي اَلسَّقَمِ
يا انسان سالم از بيمار
وَ اِعْلَمُوا أَنَّكُمْ لَنْ تَعْرِفُوا اَلرُّشْدَ حَتَّى تَعْرِفُوا اَلَّذِي تَرَكَهُ
و بدانيد كه هيچ گاه حق را نخواهيد شناخت جز آن كه ترك كننده آن را بشناسيد
وَ لَنْ تَأْخُذُوا بِمِيثَاقِ اَلْكِتَابِ حَتَّى تَعْرِفُوا اَلَّذِي نَقَضَهُ
هرگز به پيمان قرآن وفادار نخواهيد بود مگر آن كه پيمان شكنان را بشناسيد
وَ لَنْ تَمَسَّكُوا بِهِ حَتَّى تَعْرِفُوا اَلَّذِي نَبَذَهُ
و هرگز به قرآن چنگ نمىزنيد مگر آن كه رها كنندۀ آن را شناسايى كنيد
فَالْتَمِسُوا ذَلِكَ مِنْ عِنْدِ أَهْلِهِ
پس رستگارى را از اهل آن جستجو كنيد
فَإِنَّهُمْ عَيْشُ اَلْعِلْمِ وَ مَوْتُ اَلْجَهْلِ
كه اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رمز حيات دانش، و راز مرگ جهل و نادانى هستند
هُمُ اَلَّذِينَ يُخْبِرُكُمْ حُكْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ
آنان كه حكمتشان شما را از دانش آنان
وَ صَمْتُهُمْ عَنْ مَنْطِقِهِمْ
و سكوتشان از منطق آنان
وَ ظَاهِرُهُمْ عَنْ بَاطِنِهِمْ
و ظاهرشان از باطنشان، اطلاع مىدهد
لاَ يُخَالِفُونَ اَلدِّينَ وَ لاَ يَخْتَلِفُونَ فِيهِ
نه با دين خدا مخالفتى دارند، و نه در آن اختلاف مىكنند
فَهُوَ بَيْنَهُمْ شَاهِدٌ صَادِقٌ
دين در ميان آنان گواهى صادق
وَ صَامِتٌ نَاطِقٌ
و ساكتى سخنگوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
فلسفه بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
فَبَعَثَ اَللَّهُ مُحَمَّداً صلىاللهعليهوآله بِالْحَقِّ لِيُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ اَلْأَوْثَانِ إِلَى عِبَادَتِهِ
خداوند حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به حق برانگيخت تا بندگان خود را از پرستش دروغين بتها رهايى بخشيده به پرستش خود راهنمايى كند
وَ مِنْ طَاعَةِ اَلشَّيْطَانِ إِلَى طَاعَتِهِ
و آنان را از پيروى شيطان نجات داده به اطاعت خود كشاند
بِقُرْآنٍ قَدْ بَيَّنَهُ وَ أَحْكَمَهُ
با قرآنى كه معنى آن را آشكار كرد و اساسش را استوار فرمود
لِيَعْلَمَ اَلْعِبَادُ رَبَّهُمْ إِذْ جَهِلُوهُ
تا بندگان عظمت و بزرگى خدا را بدانند كه نمىدانستند
وَ لِيُقِرُّوا بِهِ بَعْدَ إِذْ جَحَدُوهُ
و به پروردگار، اعتراف كنند پس از انكارهاى طولانى اعتراف كردند
وَ لِيُثْبِتُوهُ بَعْدَ إِذْ أَنْكَرُوهُ
و او را پس از آن كه نسبت به خدا آشنايى نداشتند به درستى بشناسند
فَتَجَلَّى لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْهُ بِمَا أَرَاهُمْ مِنْ قُدْرَتِهِ
پس خداى سبحان در كتاب خود بى آن كه او را بنگرند خود را به بندگان شناساند، و قدرت خود را به همه نماياند
وَ خَوَّفَهُمْ مِنْ سَطْوَتِهِ
و از قهر خود ترساند
وَ كَيْفَ مَحَقَ مَنْ مَحَقَ بِالْمَثُلاَتِ
و اينكه چگونه با كيفرها ملّتى را كه بايد نابود كند از ميان برداشت
وَ اِحْتَصَدَ مَنِ اِحْتَصَدَ بِالنَّقِمَاتِ
و آنان را چگونه با داس انتقام درو كرد
الزمان المقبل
خبر از آينده تأسّف بار اسلام و مسلمين
وَ إِنَّهُ سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِي زَمَانٌ لَيْسَ فِيهِ شَيْءٌ أَخْفَى مِنَ اَلْحَقِّ وَ لاَ أَظْهَرَ مِنَ اَلْبَاطِلِ
همانا پس از من در روزگارى بر شما فراخواهد رسيد كه چيزى پنهانتر از حق، و آشكارتر از باطل
وَ لاَ أَكْثَرَ مِنَ اَلْكَذِبِ عَلَى اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ
و فراوانتر از دروغ به خدا و پيامبرش نباشد
وَ لَيْسَ عِنْدَ أَهْلِ ذَلِكَ اَلزَّمَانِ سِلْعَةٌ أَبْوَرَ مِنَ اَلْكِتَابِ إِذَا تُلِيَ حَقَّ تِلاَوَتِهِ
و نزد مردم آن زمان كالايى زيانمندتر از قرآن نيست اگر آن را درست بخوانند و تفسير كنند
وَ لاَ أَنْفَقَ مِنْهُ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ
و متاعى پرسودتر از قرآن يافت نمىشود آنگاه كه آن را تحريف كنند و معانى دلخواه خود را رواج دهند
وَ لاَ فِي اَلْبِلاَدِ شَيْءٌ أَنْكَرَ مِنَ اَلْمَعْرُوفِ وَ لاَ أَعْرَفَ مِنَ اَلْمُنْكَرِ
در شهرها چيزى ناشناختهتر از معروف، و شناختهتر از منكر نيست
فَقَدْ نَبَذَ اَلْكِتَابَ حَمَلَتُهُ
حاملان قرآن، آن را واگذاشته
وَ تَنَاسَاهُ حَفَظَتُهُ
و حافظان قرآن، آن را فراموش مىكنند
فَالْكِتَابُ يَوْمَئِذٍ وَ أَهْلُهُ طَرِيدَانِ مَنْفِيَّانِ
پس در آن روز قرآن و پيروانش از ميان مردم رانده و مهجور مىگردند
وَ صَاحِبَانِ مُصْطَحِبَانِ فِي طَرِيقٍ وَاحِدٍ
و هر دو غريبانه در يك راه ناشناخته سرگردانند
لاَ يُؤْوِيهِمَا مُؤْوٍ
و پناهگاهى ميان مردم ندارند
فَالْكِتَابُ وَ أَهْلُهُ فِي ذَلِكَ اَلزَّمَانِ فِي اَلنَّاسِ وَ لَيْسَا فِيهِمْ
پس قرآن و پيروانش در ميان مردمند اما گويا حضور ندارند
وَ مَعَهُمْ وَ لَيْسَا مَعَهُمْ
با مردمند ولى از آنها بريدهاند
لِأَنَّ اَلضَّلاَلَةَ لاَ تُوَافِقُ اَلْهُدَى وَ إِنِ اِجْتَمَعَا
زيرا گمراهى و هدايت هرگز هماهنگ نشوند گر چه كنار يكديگر قرار گيرند
فَاجْتَمَعَ اَلْقَوْمُ عَلَى اَلْفُرْقَةِ
مردم در آن روز، در جدايى و تفرقه هم داستان
وَ اِفْتَرَقُوا عَلَى اَلْجَمَاعَةِ
و در اتّحاد و يگانگى پراكندهاند
كَأَنَّهُمْ أَئِمَّةُ اَلْكِتَابِ وَ لَيْسَ اَلْكِتَابُ إِمَامَهُمْ
گويى آنان پيشواى قرآن بوده و قرآن پيشواى آنان نيست
فَلَمْ يَبْقَ عِنْدَهُمْ مِنْهُ إِلاَّ اِسْمُهُ
پس از قرآن جز نامى و نزدشان باقى نماند
وَ لاَ يَعْرِفُونَ إِلاَّ خَطَّهُ وَ زَبْرَهُ
و آنان جز خطى را از قرآن نشناسند
وَ مِنْ قَبْلُ مَا مَثَّلُوا بِالصَّالِحِينَ كُلَّ مُثْلَةٍ
و در گذشته نيكوكاران را كيفر داده
وَ سَمَّوْا صِدْقَهُمْ عَلَى اَللَّهِ فِرْيَةً
و سخن راست آنان را بر خدا دروغ پنداشتند
وَ جَعَلُوا فِي اَلْحَسَنَةِ عُقُوبَةَ اَلسَّيِّئَةِ
و كار نيكشان را پاداش بد دادند
وَ إِنَّمَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ بِطُولِ آمَالِهِمْ وَ تَغَيُّبِ آجَالِهِمْ
و همانا آنان كه پيش از شما زندگى مىكردند، به خاطر آرزوهاى دراز، و پنهان بودن زمان اجلها، نابود گرديدند
حَتَّى نَزَلَ بِهِمُ اَلْمَوْعُودُ اَلَّذِي تُرَدُّ عَنْهُ اَلْمَعْذِرَةُ
تا ناگهان مرگ وعده داده شده بر سرشان فرود آمد، مرگى كه عذرها را نپذيرد
وَ تُرْفَعُ عَنْهُ اَلتَّوْبَةُ
و درهاى باز توبه را ببندد
وَ تَحُلُّ مَعَهُ اَلْقَارِعَةُ وَ اَلنِّقْمَةُ
و حوادث سخت و مجازاتهاى پس از مردن را به همراه آورد
عظة الناس
پندهاى حكيمانه
أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّهُ مَنِ اِسْتَنْصَحَ اَللَّهَ وُفِّقَ
اى مردم! هر كس از خدا خير خواهى طلبد، توفيق يابد
وَ مَنِ اِتَّخَذَ قَوْلَهُ دَلِيلاً هُدِيَ لِلَّتِي هِيَ أَقُومُ
و آن كس كه سخنان خدا را راهنماى خود قرار دهد به راستترين راه، هدايت خواهد شد
فَإِنَّ جَارَ اَللَّهِ آمِنٌ
پس همانا همسايه خدا در أمان
وَ عَدُوَّهُ خَائِفٌ
و دشمن خدا ترسان است
وَ إِنَّهُ لاَ يَنْبَغِي لِمَنْ عَرَفَ عَظَمَةَ اَللَّهِ أَنْ يَتَعَظَّمَ
آن كس كه عظمت خدا را مىشناسد سزاوار نيست خود را بزرگ جلوه دهد
فَإِنَّ رِفْعَةَ اَلَّذِينَ يَعْلَمُونَ مَا عَظَمَتُهُ أَنْ يَتَوَاضَعُوا لَهُ
پس بلندى ارزش كسانى كه بزرگى پروردگار را مىدانند در اين است كه برابر او فروتنى كنند
وَ سَلاَمَةَ اَلَّذِينَ يَعْلَمُونَ مَا قُدْرَتُهُ أَنْ يَسْتَسْلِمُوا لَهُ
و سلامت آنان كه مىدانند قدرت خدا چه اندازه مىباشد در اين است كه برابر فرمانش تسليم باشند
فَلاَ تَنْفِرُوا مِنَ اَلْحَقِّ نِفَارَ اَلصَّحِيحِ مِنَ اَلْأَجْرَبِ
پس، از حقّ نگريزيد چونان گريز انسان تندرست از فرد «گر» گرفته
وَ اَلْبَارِئِ مِنْ ذِي اَلسَّقَمِ
يا انسان سالم از بيمار
وَ اِعْلَمُوا أَنَّكُمْ لَنْ تَعْرِفُوا اَلرُّشْدَ حَتَّى تَعْرِفُوا اَلَّذِي تَرَكَهُ
و بدانيد كه هيچ گاه حق را نخواهيد شناخت جز آن كه ترك كننده آن را بشناسيد
وَ لَنْ تَأْخُذُوا بِمِيثَاقِ اَلْكِتَابِ حَتَّى تَعْرِفُوا اَلَّذِي نَقَضَهُ
هرگز به پيمان قرآن وفادار نخواهيد بود مگر آن كه پيمان شكنان را بشناسيد
وَ لَنْ تَمَسَّكُوا بِهِ حَتَّى تَعْرِفُوا اَلَّذِي نَبَذَهُ
و هرگز به قرآن چنگ نمىزنيد مگر آن كه رها كنندۀ آن را شناسايى كنيد
فَالْتَمِسُوا ذَلِكَ مِنْ عِنْدِ أَهْلِهِ
پس رستگارى را از اهل آن جستجو كنيد
فَإِنَّهُمْ عَيْشُ اَلْعِلْمِ وَ مَوْتُ اَلْجَهْلِ
كه اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رمز حيات دانش، و راز مرگ جهل و نادانى هستند
هُمُ اَلَّذِينَ يُخْبِرُكُمْ حُكْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ
آنان كه حكمتشان شما را از دانش آنان
وَ صَمْتُهُمْ عَنْ مَنْطِقِهِمْ
و سكوتشان از منطق آنان
وَ ظَاهِرُهُمْ عَنْ بَاطِنِهِمْ
و ظاهرشان از باطنشان، اطلاع مىدهد
لاَ يُخَالِفُونَ اَلدِّينَ وَ لاَ يَخْتَلِفُونَ فِيهِ
نه با دين خدا مخالفتى دارند، و نه در آن اختلاف مىكنند
فَهُوَ بَيْنَهُمْ شَاهِدٌ صَادِقٌ
دين در ميان آنان گواهى صادق
وَ صَامِتٌ نَاطِقٌ
و ساكتى سخنگوست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:مشاوره نظامى برای نبرد با ایران
گوهر بعدی:روانشناسى طلحه و زبير
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.