۳۰۶ بار خوانده شده

اندرز یاران و خبر از آینده

و من خطبة له عليه‌السلام و فيها ينصح أصحابه
(اين خطبه در شهر كوفه در سال 38 هجرى براى تشويق كوفيان به نبرد نهايى ايراد شد)

أَرْسَلَهُ دَاعِياً إِلَى اَلْحَقِّ وَ شَاهِداً عَلَى اَلْخَلْقِ
خداوند پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را فرستاد تا دعوت كنندۀ به حق، و گواه اعمال خلق باشد

فَبَلَّغَ رِسَالاَتِ رَبِّهِ غَيْرَ وَانٍ وَ لاَ مُقَصِّرٍ
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بدون سستى و كوتاهى، رسالت پروردگارش را رسانيد

وَ جَاهَدَ فِي اَللَّهِ أَعْدَاءَهُ غَيْرَ وَاهِنٍ وَ لاَ مُعَذِّرٍ
و در راه خدا با دشمنانش بدون عذر تراشى جنگيد

إِمَامُ مَنِ اِتَّقَى
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيشواى پرهيزكاران

وَ بَصَرُ مَنِ اِهْتَدَى
و روشنى بخش چشم هدايت شدگان است

و منها وَ لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ مِمَّا طُوِيَ عَنْكُمْ غَيْبُهُ
مردم! اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است با خبر بوديد

إِذاً لَخَرَجْتُمْ إِلَى اَلصُّعُدَاتِ
از خانه‌ها كوچ مى‌كرديد، در بيابان‌ها سرگردان مى‌شديد

تَبْكُونَ عَلَى أَعْمَالِكُمْ
و بر كردارتان اشك مى‌ريختيد

وَ تَلْتَدِمُونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ
و چونان زنان مصيبت ديده بر سر و سينه مى‌زديد

وَ لَتَرَكْتُمْ أَمْوَالَكُمْ لاَ حَارِسَ لَهَا وَ لاَ خَالِفَ عَلَيْهَا
سرمايه خود را بدون نگهبان و جانشين رها مى‌كرديد

وَ لَهَمَّتْ كُلَّ اِمْرِئٍ مِنْكُمْ نَفْسُهُ لاَ يَلْتَفِتُ إِلَى غَيْرِهَا
و هر كدام از شما تنها به كار خود مى‌پرداختيد، و به ديگرى توجّهى نداشتيد

وَ لَكِنَّكُمْ نَسِيتُمْ مَا ذُكِّرْتُمْ
افسوس، آنچه را به شما تذّكر دادند فراموش كرديد

وَ أَمِنْتُمْ مَا حُذِّرْتُمْ
و از آنچه شما را ترساندند، ايمن گشتيد

فَتَاهَ عَنْكُمْ رَأْيُكُمْ
گويا عقل از سرتان پريده

وَ تَشَتَّتَ عَلَيْكُمْ أَمْرُكُمْ
و كارهاى شما آشفته شده است

وَ لَوَدِدْتُ أَنَّ اَللَّهَ فَرَّقَ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ
به خدا سوگند، دوست داشتم كه خدا ميان من و شما جدايى اندازد

وَ أَلْحَقَنِي بِمَنْ هُوَ أَحَقُّ بِي مِنْكُمْ
و مرا به كسى كه نسبت به من سزاوارتر است ملحق فرمايد

قَوْمٌ وَ اَللَّهِ مَيَامِينُ اَلرَّأْيِ
به خدا سوگند، آنان مردمى بودند، نيك انديش

مَرَاجِيحُ اَلْحِلْمِ
ترجيح دهندۀ بردبارى

مَقَاوِيلُ بِالْحَقِّ
گويندگان حق

مَتَارِيكُ لِلْبَغْيِ
و ترك كنندگان ستم

مَضَوْا قُدُماً عَلَى اَلطَّرِيقَةِ
پيش از ما به راه راست قدم گذاشته

وَ أَوْجَفُوا عَلَى اَلْمَحَجَّةِ
و شتابان رفتند

فَظَفِرُوا بِالْعُقْبَى اَلدَّائِمَةِ
و در به دست آوردن زندگى جاويدان آخرت و كرامت گوارا، پيروز شدند

وَ اَلْكَرَامَةِ اَلْبَارِدَةِ

أَمَا وَ اَللَّهِ لَيُسَلَّطَنَّ عَلَيْكُمْ غُلاَمُ ثَقِيفٍ اَلذَّيَّالُ اَلْمَيَّالُ
آگاه باشيد، به خدا سوگند پسركى از طايفه ثقيف (حجّاج بن يوسف) بر شما مسلّط‍‌ مى‌گردد كه هوسباز و گردن كش و ستمگر است

يَأْكُلُ خَضِرَتَكُمْ
سبزه زارهاى «اموال و داراييها» شما را مى‌چرد

وَ يُذِيبُ شَحْمَتَكُمْ
و چربى شما را آب مى‌كند

إِيهٍ أَبَا وَذَحَةَ
ابو وذحه: بس كن

قال الشريف الوذحة الخنفساء
(وذحه، نوعى سوسك است

و هذا القول يومئ به إلى الحجاج
چون ماجرايى با حجّاج دارد، او را «ابو وذحه» خطاب فرمود، كه اينجا جاى آوردن آن نيست «مى‌گويند وذحه، سوسك مخصوصى است حجّاج را گزيد كه بدنش ورم كرد و مرد»)

و له مع الوذحة حديث ليس هذا موضع ذكره
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:دعا براى طلب باران
گوهر بعدی:سرزنش انسان هاى بخیل و خودخواه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.