۳۷۰ بار خوانده شده
و من خطبة له عليهالسلام عند المسير إلى الشام
(به هنگام حركت براى جنگ با شاميان، در نخيلۀ كوفه در 25 شوّال سال 37 هجرى قمرى ايراد فرمود)
قيل إنه خطب بها و هو بالنخيلة خارجا من الكوفة إلى صفين
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ كُلَّمَا وَقَبَ لَيْلٌ وَ غَسَقَ
ستايش خداوند را سزاست، هر لحظه كه شب فرا رسد، و پردۀ تاريكى فرو افتد
وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ كُلَّمَا لاَحَ نَجْمٌ وَ خَفَقَ
ستايش مخصوص پروردگار است هر زمان كه ستارهاى طلوع و غروب كند
وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ غَيْرَ مَفْقُودِ اَلْإِنْعَامِ
ستايش خداوندى را سزاست كه نعمتهاى او پايان نمىپذيرد
وَ لاَ مُكَافَإِ اَلْإِفْضَالِ
و بخششهاى او را جبران نتوان كرد
أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَعَثْتُ مُقَدِّمَتِي
پس از ستايش پروردگار، پيشتازان لشكرم را از جلو فرستادم
وَ أَمَرْتُهُمْ بِلُزُومِ هَذَا اَلْمِلْطَاطِ
و دستور دادم در كنار فرات توقّف كنند
حَتَّى يَأْتِيَهُمْ أَمْرِي
تا فرمان من به آنها برسد
وَ قَدْ رَأَيْتُ أَنْ أَقْطَعَ هَذِهِ اَلنُّطْفَةَ إِلَى شِرْذِمَةٍ مِنْكُمْ
زيرا تصميم گرفتم از آب فرات بگذرم و به سوى جمعيّتى از شما كه در اطراف دجله مسكن گزيدهاند رهسپار گردم
مُوَطِّنِينَ أَكْنَافَ دَجْلَةَ
فَأُنْهِضَهُمْ مَعَكُمْ إِلَى عَدُوِّكُمْ
و آنها را همراه شما بسيج نمايم
وَ أَجْعَلَهُمْ مِنْ أَمْدَادِ اَلْقُوَّةِ لَكُمْ
و از آنها براى كمك و تقويت شما يارى بطلبم
قال السيد الشريف أقول يعني عليهالسلام بالملطاط هاهنا السمت الذي أمرهم بلزومه
مىگويم: (منظور امام از «ملطاط» آنجايى است كه دستور توقّف داد
و هو شاطئ الفرات و يقال ذلك أيضا لشاطئ البحر
«كنار فرات» كه به كنار فرات يا دريا «ملطاط» هم مىگويند
و أصله ما استوى من الأرض
و يعني بالنطفة ماء الفرات
و امام عليه السّلام از كلمه «نطفه» آب فرات اراده كرده
و هو من غريب العبارات و عجيبها
كه شگفت آور است)
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
(به هنگام حركت براى جنگ با شاميان، در نخيلۀ كوفه در 25 شوّال سال 37 هجرى قمرى ايراد فرمود)
قيل إنه خطب بها و هو بالنخيلة خارجا من الكوفة إلى صفين
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ كُلَّمَا وَقَبَ لَيْلٌ وَ غَسَقَ
ستايش خداوند را سزاست، هر لحظه كه شب فرا رسد، و پردۀ تاريكى فرو افتد
وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ كُلَّمَا لاَحَ نَجْمٌ وَ خَفَقَ
ستايش مخصوص پروردگار است هر زمان كه ستارهاى طلوع و غروب كند
وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ غَيْرَ مَفْقُودِ اَلْإِنْعَامِ
ستايش خداوندى را سزاست كه نعمتهاى او پايان نمىپذيرد
وَ لاَ مُكَافَإِ اَلْإِفْضَالِ
و بخششهاى او را جبران نتوان كرد
أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَعَثْتُ مُقَدِّمَتِي
پس از ستايش پروردگار، پيشتازان لشكرم را از جلو فرستادم
وَ أَمَرْتُهُمْ بِلُزُومِ هَذَا اَلْمِلْطَاطِ
و دستور دادم در كنار فرات توقّف كنند
حَتَّى يَأْتِيَهُمْ أَمْرِي
تا فرمان من به آنها برسد
وَ قَدْ رَأَيْتُ أَنْ أَقْطَعَ هَذِهِ اَلنُّطْفَةَ إِلَى شِرْذِمَةٍ مِنْكُمْ
زيرا تصميم گرفتم از آب فرات بگذرم و به سوى جمعيّتى از شما كه در اطراف دجله مسكن گزيدهاند رهسپار گردم
مُوَطِّنِينَ أَكْنَافَ دَجْلَةَ
فَأُنْهِضَهُمْ مَعَكُمْ إِلَى عَدُوِّكُمْ
و آنها را همراه شما بسيج نمايم
وَ أَجْعَلَهُمْ مِنْ أَمْدَادِ اَلْقُوَّةِ لَكُمْ
و از آنها براى كمك و تقويت شما يارى بطلبم
قال السيد الشريف أقول يعني عليهالسلام بالملطاط هاهنا السمت الذي أمرهم بلزومه
مىگويم: (منظور امام از «ملطاط» آنجايى است كه دستور توقّف داد
و هو شاطئ الفرات و يقال ذلك أيضا لشاطئ البحر
«كنار فرات» كه به كنار فرات يا دريا «ملطاط» هم مىگويند
و أصله ما استوى من الأرض
و يعني بالنطفة ماء الفرات
و امام عليه السّلام از كلمه «نطفه» آب فرات اراده كرده
و هو من غريب العبارات و عجيبها
كه شگفت آور است)
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:خبر از آينده كوفه
گوهر بعدی:خدا شناسى
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.