۳۸۳ بار خوانده شده

علت درنگ در جنگ با شامیان

و من كلام له عليه‌السلام و قد أشار عليه أصحابه بالاستعداد لحرب أهل الشام
ياران امام گفتند، وسائل جنگ را مهيّا كن، فرمود)

بعد إرساله جرير بن عبد الله البجلي إلى معاوية
(وقتى نماينده خود جرير بن عبد اللّه را در سال 36 هجرى به طرف معاويه فرستاد

و لم ينزل معاوية على بيعته
و معاويه پاسخى روشن نمى‌داد

إِنَّ اِسْتِعْدَادِي لِحَرْبِ أَهْلِ اَلشَّامِ وَ جَرِيرٌ عِنْدَهُمْ
مهيّا شدن من براى جنگ با شاميان، در حالى است كه «جرير» را به رسالت به طرف آنان فرستاده‌ام

إِغْلاَقٌ لِلشَّامِ
بستن راه صلح

وَ صَرْفٌ لِأَهْلِهِ عَنْ خَيْرٍ إِنْ أَرَادُوهُ
و باز داشتن شاميان از راه خير است، اگر آن را انتخاب كنند

وَ لَكِنْ قَدْ وَقَّتُّ لِجَرِيرٍ وَقْتاً لاَ يُقِيمُ بَعْدَهُ إِلاَّ مَخْدُوعاً أَوْ عَاصِياً
من مدّت اقامت «جرير» را در شام معيّن كردم، كه اگر تأخير كند يا فريبش دادند و يا از اطاعت من سرباز زده است

وَ اَلرَّأْيُ عِنْدِي مَعَ اَلْأَنَاةِ فَأَرْوِدُوا
عقيده من اين است كه صبر نموده با آنها مدارا كنيد

وَ لاَ أَكْرَهُ لَكُمُ اَلْإِعْدَادَ
گر چه مانع آن نيستم كه خود را براى پيكار آماده سازيد

وَ لَقَدْ ضَرَبْتُ أَنْفَ هَذَا اَلْأَمْرِ وَ عَيْنَهُ
من بارها جنگ با معاويه را برّرسى كرده‌ام

وَ قَلَّبْتُ ظَهْرَهُ وَ بَطْنَهُ
و پشت و روى آن را سنجيده

فَلَمْ أَرَ لِي فِيهِ إِلاَّ اَلْقِتَالَ أَوِ اَلْكُفْرَ بِمَا جَاءَ مُحَمَّدٌ صلى‌الله‌عليه
ديدم راهى جز پيكار، يا كافر شدن نسبت به آن چه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آورده باقى نمانده است

إِنَّهُ قَدْ كَانَ عَلَى اَلْأُمَّةِ وَالٍ أَحْدَثَ أَحْدَاثاً
زيرا در گذشته كسى بر مردم حكومت مى‌كرد كه اعمال او عثمان حوادثى آفريد

وَ أَوْجَدَ اَلنَّاسَ مَقَالاً
و باعث گفتگو و سر و صداهاى فراوان شد

فَقَالُوا ثُمَّ نَقَمُوا فَغَيَّرُوا
مردم آنگاه اعتراض كردند و تغييرش دادند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:پرهيز از آرزوهاى طولانى و هوا پرستى
گوهر بعدی:سرزنش مصقله بن هبیره
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.