۳۶۰ بار خوانده شده

قاطعیت امام علیه السلام در مبارزه با باطل

و من خطبة له عليه‌السلام عند خروجه لقتال أهل البصرة
(در سال 36 هجرى به هنگام عزيمت به شهر بصره، جهت جنگ با ناكثين در سرزمين ذى قار، فرمود)

و فيها حكمة مبعث الرسل

ثم يذكر فضله و يذم الخارجين

قَالَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ عَبَّاسِ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ دَخَلْتُ عَلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عليه‌السلام بِذِي قَارٍ وَ هُوَ يَخْصِفُ نَعْلَهُ
«ابن عباس مى‌گويد در سرزمين «ذى قار»، خدمت امام رفتم كه داشت كفش خود را پينه مى‌زد،

فَقَالَ لِي مَا قِيمَةُ هَذَا اَلنَّعْلِ
تا مرا ديد، فرمود: قيمت اين كفش چقدر است‌؟

فَقُلْتُ لاَ قِيمَةَ لَهَا
گفتم بهايى ندارد.

فَقَالَ عليه‌السلام وَ اَللَّهِ لَهِيَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ إِمْرَتِكُمْ إِلاَّ أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلاً
فرمود: به خدا سوگند، همين كفش بى ارزش نزد من از حكومت بر شما محبوب‌تر است مگر اينكه حقّى را با آن به پا دارم، يا باطلى را دفع نمايم.

ثُمَّ خَرَجَ فَخَطَبَ اَلنَّاسَ فَقَالَ
آنگاه از خيمه بيرون آمد و براى مردم چنين خطبه خواند»

حكمة بعثة النبي إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صلى‌الله‌عليه‌وآله
همانا خداوند هنگامى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را مبعوث فرمود

وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ اَلْعَرَبِ يَقْرَأُ كِتَاباً
كه هيچ كس از عرب، كتاب آسمانى نداشت،

وَ لاَ يَدَّعِي نُبُوَّةً
و ادّعاى پيامبرى نمى‌كرد.

فَسَاقَ اَلنَّاسَ حَتَّى بَوَّأَهُمْ مَحَلَّتَهُمْ
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مردم جاهلى را تا به جايگاه كرامت انسانى پيش برد

وَ بَلَّغَهُمْ مَنْجَاتَهُمْ
و به رستگارى رساند،

فَاسْتَقَامَتْ قَنَاتُهُمْ
كه سر نيزه‌هايشان كندى نپذيرفت و پيروز شدند

وَ اِطْمَأَنَّتْ صَفَاتُهُمْ
و جامعۀ آنان استحكام گرفت.

فضل علي أَمَا وَ اَللَّهِ إِنْ كُنْتُ لَفِي سَاقَتِهَا
به خدا سوگند! من از پيشتازان لشكر اسلام بودم

حَتَّى تَوَلَّتْ بِحَذَافِيرِهَا
تا آنجا كه صفوف كفر و شرك تار و مار شد.

مَا عَجَزْتُ وَ لاَ جَبُنْتُ
هرگز ناتوان نشدم و نترسيدم،

وَ إِنَّ مَسِيرِي هَذَا لِمِثْلِهَا
هم اكنون نيز همان راه را مى‌روم،

فَلَأَنْقُبَنَّ اَلْبَاطِلَ حَتَّى يَخْرُجَ اَلْحَقُّ مِنْ جَنْبِهِ
پردۀ باطل را مى‌شكافم تا حق را از پهلوى آن بيرون آورم.

توبيخ الخارجين عليه مَا لِي وَ لِقُرَيْشٍ
مرا با قريش چه كار.

وَ اَللَّهِ لَقَدْ قَاتَلْتُهُمْ كَافِرِينَ وَ لَأُقَاتِلَنَّهُمْ مَفْتُونِينَ
به خدا سوگند، آن روز كه كافر بودند با آنها جنگيدم، و هم اكنون كه فريب خورده‌اند، با آنها مبارزه مى‌كنم.

وَ إِنِّي لَصَاحِبُهُمْ بِالْأَمْسِ كَمَا أَنَا صَاحِبُهُمُ اَلْيَوْمَ
ديروز با آنها زندگى مى‌كردم و امروز نيز گرفتار آنها مى‌باشم.

وَ اَللَّهِ مَا تَنْقِمُ مِنَّا قُرَيْشٌ إِلاَّ أَنَّ اَللَّهَ اِخْتَارَنَا عَلَيْهِمْ
به خدا سوگند! قريش از ما انتقام نمى‌گيرد جز به آن علّت كه خداوند ما را از ميان آنان برگزيد و گرامى داشت.

فَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي حَيِّزِنَا
ما هم آنان را در زندگى خود پذيرفتيم،

فَكَانُوا كَمَا قَالَ اَلْأَوَّلُ
پس چنان بودند كه شاعر گفته است:

أَدَمْتَ لَعَمْرِي شُرْبَكَ اَلْمَحْضَ صَابِحاً
«به جان خودم سوگند، هر صبح از شير صاف نوشيدى.

وَ أَكْلَكَ بِالزُّبْدِ اَلْمُقَشَّرَةَ اَلْبُجْرَا
و سر شير و خرماى بى هسته خوردى.

وَ نَحْنُ وَهَبْنَاكَ اَلْعَلاَءَ وَ لَمْ تَكُنْ عَلِيّاً
ما اين مقام و عظمت را به تو بخشيديم در حالى كه بلند مرتبت نبودى.

وَ حُطْنَا حَوْلَكَ اَلْجُرْدَ وَ اَلسُّمْرَا
و در اطراف تو با سواران خود تا صبح نگهبانى داديم و تو را حفظ‍‌ كرديم»
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شناخت أنواع انسانهای فاسد
گوهر بعدی:برانگیختن مردم برای نبرد با شامیان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.