۳۲۷ بار خوانده شده

بیان حقایق نبرد جمل

و من خطبة له عليه‌السلام حين بلغه خبر الناكثين ببيعته
(در سال 36 هجرى پس از بازگشت فرستادگان امام عليه السّلام از جانب طلحه و زبير، در سرزمين «ذى قار» اين سخنرانى را ايراد كرد)

و فيها يذم عملهم و يلزمهم دم عثمان و يتهددهم بالحرب
امام عليه السّلام و شناساندن ناكثين «اصحاب جمل»

ذم الناكثين

أَلاَ وَ إِنَّ اَلشَّيْطَانَ قَدْ ذَمَّرَ حِزْبَهُ
آگاه باشيد، كه همانا شيطان حزب و يارانش را بسيج كرده

وَ اِسْتَجْلَبَ جَلَبَهُ
و سپاه خود را از هر سو فراهم آورده است،

لِيَعُودَ اَلْجَوْرُ إِلَى أَوْطَانِهِ
تا بار ديگر ستم را به جاى خود نشاند

وَ يَرْجِعَ اَلْبَاطِلُ إِلَى نِصَابِهِ
و باطل به جايگاه خويش پايدار شود.

وَ اَللَّهِ مَا أَنْكَرُوا عَلَيَّ مُنْكَراً
سوگند به خدا! ناكثين هيچ گناهى از من سراغ ندارند،

وَ لاَ جَعَلُوا بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ نَصِفاً
و انصاف را بين من و خودشان رعايت نكردند!

دم عثمان

وَ إِنَّهُمْ لَيَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَكُوهُ
آنها حقّى را مى‌طلبند كه خود ترك كردند،

وَ دَماً هُمْ سَفَكُوهُ
و انتقام خونى را مى‌خواهند كه خود ريختند!

فَلَئِنْ كُنْتُ شَرِيكَهُمْ فِيهِ فَإِنَّ لَهُمْ لَنَصِيبَهُمْ مِنْهُ
اگر شريك آنها بودم، پس آنها نيز در اين خونريزى سهم دارند،

وَ لَئِنْ كَانُوا وَلُوهُ دُونِي فَمَا اَلتَّبِعَةُ إِلاَّ عِنْدَهُمْ
و اگر تنها خودشان خون عثمان را ريختند پس كيفر مخصوص آنهاست

وَ إِنَّ أَعْظَمَ حُجَّتِهِمْ لَعَلَى أَنْفُسِهِمْ
مهم‌ترين دليل آنها به زيان خودشان است.

يَرْتَضِعُونَ أُمّاً قَدْ فَطَمَتْ
مى‌خواهند از پستان مادرى شير بدوشند كه خشكيده،

وَ يُحْيُونَ بِدْعَةً قَدْ أُمِيتَتْ
بدعتى را زنده مى‌كنند كه مدّت‌ها است مرده،

يَا خَيْبَةَ اَلدَّاعِي
و چه دعوت كننده‌اى!؟

مَنْ دَعَا

وَ إِلاَمَ أُجِيبَ
و چه اجابت كنندگانى‌؟!

وَ إِنِّي لَرَاضٍ بِحُجَّةِ اَللَّهِ عَلَيْهِمْ وَ عِلْمِهِ فِيهِمْ
همانا من به كتاب خدا و فرمانش در بارۀ ناكثين خشنودم.

التهديد بالحرب

فَإِنْ أَبَوْا أَعْطَيْتُهُمْ حَدَّ اَلسَّيْفِ
امّا اگر از آن سرباز زدند با شمشير تيز پاسخ آنها را خواهم داد،

وَ كَفَى بِهِ شَافِياً مِنَ اَلْبَاطِلِ وَ نَاصِراً لِلْحَقِّ
كه براى درمان باطل و يارى دادن حق كافى است.

وَ مِنَ اَلْعَجَبِ بَعْثُهُمْ إِلَيَّ أَنْ أَبْرُزَ لِلطِّعَانِ
شگفتا! از من خواستند به ميدان نبرد آيم و برابر نيزه‌هاى آنان قرار گيرم

وَ أَنْ أَصْبِرَ لِلْجِلاَدِ
و ضربت‌هاى شمشير آنها را تحمّل كنم!

هَبِلَتْهُمُ اَلْهَبُولُ
گريه كنندگان بر آنها بگريند!

لَقَدْ كُنْتُ وَ مَا أُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ
تا كنون كسى مرا از جنگ نترسانده

وَ لاَ أُرْهَبُ بِالضَّرْبِ
و از ضربت شمشير نهراسانده است،

وَ إِنِّي لَعَلَى يَقِينٍ مِنْ رَبِّي
من به پروردگار خويش يقين داشته

وَ غَيْرِ شُبْهَةٍ مِنْ دِينِي
و در دين خود شك و ترديدى ندارم.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:راه رستگارى
گوهر بعدی:تهذیب مالی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.