۳۶۰ بار خوانده شده
و من كلام له عليهالسلام لما بويع في المدينة و فيها يخبر الناس بعلمه بما تؤول إليه أحوالهم و فيها يقسمهم إلى أقسام
(پس از بيعت مردم مدينه با امام عليه السّلام اين اوّلين سخنرانى آن حضرت در سال 35 هجرى است)
ذِمَّتِي بِمَا أَقُولُ رَهِينَةٌ
آن چه مىگويم به عهده مىگيرم،
وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ
و خود به آن پاى بندم
إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ اَلْعِبَرُ عَمَّا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ اَلْمَثُلاَتِ حَجَزَتْهُ اَلتَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ اَلشُّبُهَاتِ
كسى كه عبرتها براى او آشكار شود، و از عذاب آن پند گيرد، تقوا و خويشتن دارى او را از سقوط در شبهات نگه مىدارد.
أَلاَ وَ إِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَيْئَتِهَا يَوْمَ بَعَثَ اَللَّهُ نَبِيَّهُ صلىاللهعليهوسلم
آگاه باشيد، تيره روزىها و آزمايشها، همانند زمان بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بار ديگر به شما روى آورد.
وَ اَلَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً
سوگند به خدايى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به حق مبعوث كرد، سخت آزمايش مىشويد،
وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً
چون دانهاى كه در غربال ريزند،
وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ اَلْقِدْرِ
يا غذايى كه در ديگ گذارند! به هم خواهيد ريخت، زير و رو خواهيد شد،
حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلاَكُمْ وَ أَعْلاَكُمْ أَسْفَلَكُمْ
تا آن كه پايين به بالا، و بالا به پايين رود،
وَ لَيَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا وَ لَيُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا
آنان كه سابقهاى در اسلام داشتند، و تاكنون منزوى بودند، بر سر كار مىآيند، و آنها كه به ناحق، پيشى گرفتند، عقب زده خواهند شد.
وَ اَللَّهِ مَا كَتَمْتُ وَشْمَةً وَ لاَ كَذَبْتُ كِذْبَةً
به خدا سوگند، كلمهاى از حق را نپوشاندم، هيچ گاه دروغى نگفتهام،
وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهَذَا اَلْمَقَامِ وَ هَذَا اَلْيَوْمِ
از روز نخست، به اين مقام خلافت و چنين روزى خبر داده شدم.
أَلاَ وَ إِنَّ اَلْخَطَايَا خَيْلٌ شُمُسٌ
آگاه باشيد همانا گناهان چون مركبهاى بد رفتارند
حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا
كه سواران خود (گناهكاران) را عنان رها شده در آتش دوزخ مىاندازند.
فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِي اَلنَّارِ
أَلاَ وَ إِنَّ اَلتَّقْوَى مَطَايَا ذُلُلٌ
اما تقوا، چونان مركبهاى فرمانبردارى هستند
حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا
كه سواران خود را، عنان بر دست،
فَأَوْرَدَتْهُمُ اَلْجَنَّةَ
وارد بهشت جاويدان مىكنند.
حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِكُلٍّ أَهْلٌ
حقّ و باطل هميشه در پيكارند، و براى هر كدام طرفدارانى است،
فَلَئِنْ أَمِرَ اَلْبَاطِلُ لَقَدِيماً فَعَلَ
اگر باطل پيروز شود، جاى شگفتى نيست، از دير باز چنين بوده،
وَ لَئِنْ قَلَّ اَلْحَقُّ فَلَرُبَّمَا وَ لَعَلَّ
و اگر طرفداران حق اندكند، چه بسا روزى فراوان گردند و پيروز شوند،
وَ لَقَلَّمَا أَدْبَرَ شَيْءٌ فَأَقْبَلَ
امّا كمتر اتّفاق مىافتد كه چيز رفته باز گردد.
قال السيد الشريف و أقول إن في هذا الكلام الأدنى من مواقع الإحسان ما لا تبلغه مواقع الاستحسان
مىگويم: «كلمات امام عليه السّلام پيرامون حق و باطل، از سخنان نيكويى است كه كلام كسى از سخن سرايان به آن نخواهد رسيد،
و إن حظ العجب منه أكثر من حظ العجب به
و بيش از آن چه كه ما در شگفت شويم، شگفتى، برابر آن فرو مانده است،
و فيه مع الحال التي وصفنا زوائد من الفصاحة لا يقوم بها لسان و لا يطلع فجها إنسان
در اين كلمات امام عليه السّلام ريزه كاريهايى از فصاحت است كه نه زبان قدرت شرح آن را دارد، و نه انسانى مىتواند از درّههاى عميق آن بگذرد،
و لا يعرف ما أقول إلا من ضرب في هذه الصناعة بحق
اين اعتراف مرا كسانى كه در فصاحت پيشگامند و با سابقه، درك مىكنند.»
و جرى فيها على عرق
وَ مٰا يَعْقِلُهٰا إِلاَّ اَلْعٰالِمُونَ
و من هذه الخطبة و فيها يقسم الناس إلى ثلاثة أصناف شُغِلَ مَنِ اَلْجَنَّةُ وَ اَلنَّارُ أَمَامَهُ
آن كس كه بهشت و دوزخ را پيش روى خود دارد، در تلاش است.
سَاعٍ سَرِيعٌ نَجَا
برخى از مردم به سرعت به سوى حق پيش مىروند، كه اهل نجاتند،
وَ طَالِبٌ بَطِيءٌ رَجَا
و بعضى به كندى مىروند و اميدوارند،
وَ مُقَصِّرٌ فِي اَلنَّارِ هَوَى
و ديگرى كوتاهى مىكند و در آتش جهنّم گرفتار است.
اَلْيَمِينُ وَ اَلشِّمَالُ مَضَلَّةٌ
چپ و راست گمراهى،
وَ اَلطَّرِيقُ اَلْوُسْطَى هِيَ اَلْجَادَّةُ
و راه ميانه، جادّۀ مستقيم الهى است
عَلَيْهَا بَاقِي اَلْكِتَابِ وَ آثَارُ اَلنُّبُوَّةِ
كه قرآن و آثار نبوّت، آن را سفارش مىكند،
وَ مِنْهَا مَنْفَذُ اَلسُّنَّةِ
و گذرگاه سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است
وَ إِلَيْهَا مَصِيرُ اَلْعَاقِبَةِ
و سرانجام، بازگشت همه بدان سو مىباشد.
هَلَكَ مَنِ اِدَّعَى
ادّعا كنندۀ باطل نابود شد،
وَ خٰابَ مَنِ اِفْتَرىٰ
و دروغگو زيان كرد،
مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ
هر كس با حق در افتاد هلاك گرديد.
وَ كَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلاً أَلاَّ يَعْرِفَ قَدْرَهُ
نادانى انسان همين بس كه قدر خويش نشناسد.
لاَ يَهْلِكُ عَلَى اَلتَّقْوَى سِنْخُ أَصْلٍ
آن چه بر أساس تقوا پايهگذارى شود، نابود نگردد.
وَ لاَ يَظْمَأُ عَلَيْهَا زَرْعُ قَوْمٍ
كشتزارى كه با تقوا آبيارى شود، تشنگى ندارد.
فَاسْتَتِرُوا فِي بُيُوتِكُمْ
مردم! به خانههاى خود روى آوريد،
وَ أَصْلِحُوا ذٰاتَ بَيْنِكُمْ
مسائل ميان خود را اصلاح كنيد،
وَ اَلتَّوْبَةُ مِنْ وَرَائِكُمْ
توبه و بازگشت پس از زشتىها ميسّر است.
وَ لاَ يَحْمَدْ حَامِدٌ إِلاَّ رَبَّهُ
جز پروردگار خود، ديگرى را ستايش نكنيد
وَ لاَ يَلُمْ لاَئِمٌ إِلاَّ نَفْسَهُ
و جز خويشتن خويش ديگرى را سرزنش ننماييد.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
(پس از بيعت مردم مدينه با امام عليه السّلام اين اوّلين سخنرانى آن حضرت در سال 35 هجرى است)
ذِمَّتِي بِمَا أَقُولُ رَهِينَةٌ
آن چه مىگويم به عهده مىگيرم،
وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ
و خود به آن پاى بندم
إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ اَلْعِبَرُ عَمَّا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ اَلْمَثُلاَتِ حَجَزَتْهُ اَلتَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ اَلشُّبُهَاتِ
كسى كه عبرتها براى او آشكار شود، و از عذاب آن پند گيرد، تقوا و خويشتن دارى او را از سقوط در شبهات نگه مىدارد.
أَلاَ وَ إِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَيْئَتِهَا يَوْمَ بَعَثَ اَللَّهُ نَبِيَّهُ صلىاللهعليهوسلم
آگاه باشيد، تيره روزىها و آزمايشها، همانند زمان بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بار ديگر به شما روى آورد.
وَ اَلَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً
سوگند به خدايى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به حق مبعوث كرد، سخت آزمايش مىشويد،
وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً
چون دانهاى كه در غربال ريزند،
وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ اَلْقِدْرِ
يا غذايى كه در ديگ گذارند! به هم خواهيد ريخت، زير و رو خواهيد شد،
حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلاَكُمْ وَ أَعْلاَكُمْ أَسْفَلَكُمْ
تا آن كه پايين به بالا، و بالا به پايين رود،
وَ لَيَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا وَ لَيُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا
آنان كه سابقهاى در اسلام داشتند، و تاكنون منزوى بودند، بر سر كار مىآيند، و آنها كه به ناحق، پيشى گرفتند، عقب زده خواهند شد.
وَ اَللَّهِ مَا كَتَمْتُ وَشْمَةً وَ لاَ كَذَبْتُ كِذْبَةً
به خدا سوگند، كلمهاى از حق را نپوشاندم، هيچ گاه دروغى نگفتهام،
وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهَذَا اَلْمَقَامِ وَ هَذَا اَلْيَوْمِ
از روز نخست، به اين مقام خلافت و چنين روزى خبر داده شدم.
أَلاَ وَ إِنَّ اَلْخَطَايَا خَيْلٌ شُمُسٌ
آگاه باشيد همانا گناهان چون مركبهاى بد رفتارند
حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا
كه سواران خود (گناهكاران) را عنان رها شده در آتش دوزخ مىاندازند.
فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِي اَلنَّارِ
أَلاَ وَ إِنَّ اَلتَّقْوَى مَطَايَا ذُلُلٌ
اما تقوا، چونان مركبهاى فرمانبردارى هستند
حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا
كه سواران خود را، عنان بر دست،
فَأَوْرَدَتْهُمُ اَلْجَنَّةَ
وارد بهشت جاويدان مىكنند.
حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِكُلٍّ أَهْلٌ
حقّ و باطل هميشه در پيكارند، و براى هر كدام طرفدارانى است،
فَلَئِنْ أَمِرَ اَلْبَاطِلُ لَقَدِيماً فَعَلَ
اگر باطل پيروز شود، جاى شگفتى نيست، از دير باز چنين بوده،
وَ لَئِنْ قَلَّ اَلْحَقُّ فَلَرُبَّمَا وَ لَعَلَّ
و اگر طرفداران حق اندكند، چه بسا روزى فراوان گردند و پيروز شوند،
وَ لَقَلَّمَا أَدْبَرَ شَيْءٌ فَأَقْبَلَ
امّا كمتر اتّفاق مىافتد كه چيز رفته باز گردد.
قال السيد الشريف و أقول إن في هذا الكلام الأدنى من مواقع الإحسان ما لا تبلغه مواقع الاستحسان
مىگويم: «كلمات امام عليه السّلام پيرامون حق و باطل، از سخنان نيكويى است كه كلام كسى از سخن سرايان به آن نخواهد رسيد،
و إن حظ العجب منه أكثر من حظ العجب به
و بيش از آن چه كه ما در شگفت شويم، شگفتى، برابر آن فرو مانده است،
و فيه مع الحال التي وصفنا زوائد من الفصاحة لا يقوم بها لسان و لا يطلع فجها إنسان
در اين كلمات امام عليه السّلام ريزه كاريهايى از فصاحت است كه نه زبان قدرت شرح آن را دارد، و نه انسانى مىتواند از درّههاى عميق آن بگذرد،
و لا يعرف ما أقول إلا من ضرب في هذه الصناعة بحق
اين اعتراف مرا كسانى كه در فصاحت پيشگامند و با سابقه، درك مىكنند.»
و جرى فيها على عرق
وَ مٰا يَعْقِلُهٰا إِلاَّ اَلْعٰالِمُونَ
و من هذه الخطبة و فيها يقسم الناس إلى ثلاثة أصناف شُغِلَ مَنِ اَلْجَنَّةُ وَ اَلنَّارُ أَمَامَهُ
آن كس كه بهشت و دوزخ را پيش روى خود دارد، در تلاش است.
سَاعٍ سَرِيعٌ نَجَا
برخى از مردم به سرعت به سوى حق پيش مىروند، كه اهل نجاتند،
وَ طَالِبٌ بَطِيءٌ رَجَا
و بعضى به كندى مىروند و اميدوارند،
وَ مُقَصِّرٌ فِي اَلنَّارِ هَوَى
و ديگرى كوتاهى مىكند و در آتش جهنّم گرفتار است.
اَلْيَمِينُ وَ اَلشِّمَالُ مَضَلَّةٌ
چپ و راست گمراهى،
وَ اَلطَّرِيقُ اَلْوُسْطَى هِيَ اَلْجَادَّةُ
و راه ميانه، جادّۀ مستقيم الهى است
عَلَيْهَا بَاقِي اَلْكِتَابِ وَ آثَارُ اَلنُّبُوَّةِ
كه قرآن و آثار نبوّت، آن را سفارش مىكند،
وَ مِنْهَا مَنْفَذُ اَلسُّنَّةِ
و گذرگاه سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است
وَ إِلَيْهَا مَصِيرُ اَلْعَاقِبَةِ
و سرانجام، بازگشت همه بدان سو مىباشد.
هَلَكَ مَنِ اِدَّعَى
ادّعا كنندۀ باطل نابود شد،
وَ خٰابَ مَنِ اِفْتَرىٰ
و دروغگو زيان كرد،
مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ
هر كس با حق در افتاد هلاك گرديد.
وَ كَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلاً أَلاَّ يَعْرِفَ قَدْرَهُ
نادانى انسان همين بس كه قدر خويش نشناسد.
لاَ يَهْلِكُ عَلَى اَلتَّقْوَى سِنْخُ أَصْلٍ
آن چه بر أساس تقوا پايهگذارى شود، نابود نگردد.
وَ لاَ يَظْمَأُ عَلَيْهَا زَرْعُ قَوْمٍ
كشتزارى كه با تقوا آبيارى شود، تشنگى ندارد.
فَاسْتَتِرُوا فِي بُيُوتِكُمْ
مردم! به خانههاى خود روى آوريد،
وَ أَصْلِحُوا ذٰاتَ بَيْنِكُمْ
مسائل ميان خود را اصلاح كنيد،
وَ اَلتَّوْبَةُ مِنْ وَرَائِكُمْ
توبه و بازگشت پس از زشتىها ميسّر است.
وَ لاَ يَحْمَدْ حَامِدٌ إِلاَّ رَبَّهُ
جز پروردگار خود، ديگرى را ستايش نكنيد
وَ لاَ يَلُمْ لاَئِمٌ إِلاَّ نَفْسَهُ
و جز خويشتن خويش ديگرى را سرزنش ننماييد.
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گستردگی دامنه عدالت
گوهر بعدی:شناخت مدعیان قضاوت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.