۳۳۴ بار خوانده شده

توصیف مردم پیش از بعثت پیامبرص و گروهی از مردم

و من خطبة له عليه‌السلام بعد انصرافه من صفين و فيها حال الناس قبل البعثة و صفة آل النبي ثم صفة قوم آخرين أَحْمَدُهُ اِسْتِتْمَاماً لِنِعْمَتِهِ وَ اِسْتِسْلاَماً لِعِزَّتِهِ وَ اِسْتِعْصَاماً مِنْ مَعْصِيَتِهِ
ستايش مى‌كنم خداوند او را، براى تكميل نعمت‌هاى او و تسليم بودن برابر بزرگى او و ايمن ماندن از نافرمانى او.

وَ أَسْتَعِينُهُ فَاقَةً إِلَى كِفَايَتِهِ
و در رفع نيازها از او يارى مى‌طلبم؛

إِنَّهُ لاَ يَضِلُّ مَنْ هَدَاهُ وَ لاَ يَئِلُ مَنْ عَادَاهُ وَ لاَ يَفْتَقِرُ مَنْ كَفَاهُ
زيرا آن كس را كه خدا هدايت كند، هرگز گمراه نگردد، و آن را كه خدا دشمن دارد، هرگز نجات نيابد و هر آن كس را كه خداوند بى نياز گرداند، نيازمند نخواهد شد.

فَإِنَّهُ أَرْجَحُ مَا وُزِنَ وَ أَفْضَلُ مَا خُزِنَ
پس ستايش خداوند گران سنگ‌ترين چيز است، و برترين گنجى است كه ارزش ذخيره شدن دارد،

وَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ شَهَادَةً مُمْتَحَناً إِخْلاَصُهَا مُعْتَقَداً مُصَاصُهَا نَتَمَسَّكُ بِهَا أَبَداً مَا أَبْقَانَا وَ نَدَّخِرُهَا لِأَهَاوِيلِ مَا يَلْقَانَا
و گواهى مى‌دهم كه جز خداى يكتاى بى شريك، معبودى نيست، شهادتى كه اخلاص آن آزموده و پاكى و خلوص آن را باور داريم و تا زنده‌ايم بر اين باور استواريم، و آن را براى صحنه‌هاى هولناك روز قيامت ذخيره مى‌كنيم،

فَإِنَّهَا عَزِيمَةُ اَلْإِيمَانِ وَ فَاتِحَةُ اَلْإِحْسَانِ وَ مَرْضَاةُ اَلرَّحْمَنِ وَ مَدْحَرَةُ اَلشَّيْطَانِ
زيرا شهادت به يگانگى خدا، نشانۀ استوارى ايمان، باز كنندۀ درهاى احسان، مايۀ خشنودى خداى رحمان، و دور كنندۀ شيطان است.

وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بِالدِّينِ اَلْمَشْهُورِ وَ اَلْعَلَمِ اَلْمَأْثُورِ وَ اَلْكِتَابِ اَلْمَسْطُورِ وَ اَلنُّورِ اَلسَّاطِعِ وَ اَلضِّيَاءِ اَللاَّمِعِ وَ اَلْأَمْرِ اَلصَّادِعِ
و شهادت مى‌دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بندۀ خدا و فرستادۀ اوست. خداوند او را با دينى آشكار، و نشانه‌اى پايدار و قرآنى نوشته شده و استوار و نورى درخشان و چراغى تابان و فرمانى آشكار كننده فرستاد

إِزَاحَةً لِلشُّبُهَاتِ وَ اِحْتِجَاجاً بِالْبَيِّنَاتِ وَ تَحْذِيراً بِالْآيَاتِ وَ تَخْوِيفاً بِالْمَثُلاَتِ
تا شك و ترديدها را نابود سازد و با دلائل روشن استدلال كند، و با آيات الهى مردم را پرهيز دهد، و از كيفرهاى الهى بترساند.

وَ اَلنَّاسُ فِي فِتَنٍ اِنْجَذَمَ فِيهَا حَبْلُ اَلدِّينِ وَ تَزَعْزَعَتْ سَوَارِي اَلْيَقِينِ وَ اِخْتَلَفَ اَلنَّجْرُ وَ تَشَتَّتَ اَلْأَمْرُ وَ ضَاقَ اَلْمَخْرَجُ وَ عَمِيَ اَلْمَصْدَرُ
خدا پيامبر اسلام را زمانى فرستاد كه مردم در فتنه‌ها گرفتار شده، رشته‌هاى دين پاره شده و ستون‌هاى ايمان و يقين ناپايدار بود. در اصول دين اختلاف داشته، و امور مردم پراكنده بود، راه رهايى دشوار و پناهگاهى وجود نداشت،

فَالْهُدَى خَامِلٌ وَ اَلْعَمَى شَامِلٌ
چراغ هدايت بى نور، و كور دلى همگان را فرا گرفته بود.

عُصِيَ اَلرَّحْمَنُ وَ نُصِرَ اَلشَّيْطَانُ وَ خُذِلَ اَلْإِيمَانُ فَانْهَارَتْ دَعَائِمُهُ وَ تَنَكَّرَتْ مَعَالِمُهُ وَ دَرَسَتْ سُبُلُهُ وَ عَفَتْ شُرُكُهُ
خداى رحمان معصيت مى‌شد و شيطان يارى مى‌گرديد، ايمان بدون ياور مانده و ستون‌هاى آن ويران گرديده و نشانه‌هاى آن انكار شده، راه‌هاى آن ويران و جاده‌هاى آن كهنه و فراموش گرديده بود.

أَطَاعُوا اَلشَّيْطَانَ فَسَلَكُوا مَسَالِكَهُ وَ وَرَدُوا مَنَاهِلَهُ
مردم جاهلى شيطان را اطاعت مى‌كردند و به راه‌هاى او مى‌رفتند و در آبشخور شيطان سيراب مى‌شدند.

بِهِمْ سَارَتْ أَعْلاَمُهُ وَ قَامَ لِوَاؤُهُ
با دست مردم جاهليت، نشانه‌هاى شيطان، آشكار و پرچم او بر افراشته گرديد.

فِي فِتَنٍ دَاسَتْهُمْ بِأَخْفَافِهَا وَ وَطِئَتْهُمْ بِأَظْلاَفِهَا وَ قَامَتْ عَلَى سَنَابِكِهَا
فتنه‌ها، مردم را لگد مال كرده و با سم‌هاى محكم خود نابودشان كرده و پا بر جا ايستاده بود.

فَهُمْ فِيهَا تَائِهُونَ حَائِرُونَ جَاهِلُونَ مَفْتُونُونَ فِي خَيْرِ دَارٍ وَ شَرِّ جِيرَانٍ
امّا مردم حيران و سرگردان، بى خبر و فريب خورده، در كنار بهترين خانه (كعبه) و بدترين همسايگان (بت پرستان) زندگى مى‌كردند.

نَوْمُهُمْ سُهُودٌ وَ كُحْلُهُمْ دُمُوعٌ بِأَرْضٍ عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَ جَاهِلُهَا مُكْرَمٌ
خواب آنها بيدارى، و سرمه چشم آنها اشك بود، در سرزمينى كه دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامى بود.

و منها يعني آل النبي عليه الصلاة و السلام هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَيْبَةُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُكْمِهِ وَ كُهُوفُ كُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِينِهِ
عترت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جايگاه اسرار خداوندى و پناهگاه فرمان الهى و مخزن علم خدا و مرجع احكام اسلامى، و نگهبان كتاب‌هاى آسمانى و كوه‌هاى هميشه استوار دين خدايند

بِهِمْ أَقَامَ اِنْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ اِرْتِعَادَ فَرَائِصِهِ
خدا به وسيلۀ اهل بيت عليهم السّلام پشت خميدۀ دين را راست نمود و لرزش و اضطراب آن را از ميان برداشت.

و منها يعني قوما آخرين زَرَعُوا اَلْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ اَلْغُرُورَ وَ حَصَدُوا اَلثُّبُورَ
برابر فاسدانى كه تخم گناه افشاندند، و با آب غرور و فريب آبيارى كردند، و محصول آن را كه جز عذاب و بدبختى نبود برداشتند!

لاَ يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صلى‌الله‌عليه‌وآله مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لاَ يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً
كسى را با خاندان رسالت نمى‌شود مقايسه كرد و آنان كه پروردۀ نعمت هدايت اهل بيت پيامبرند با آنان برابر نخواهند بود.

هُمْ أَسَاسُ اَلدِّينِ وَ عِمَادُ اَلْيَقِينِ
عترت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم أساس دين، و ستون‌هاى استوار يقين مى‌باشند.

إِلَيْهِمْ يَفِيءُ اَلْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ اَلتَّالِي
شتاب كننده، بايد به آنان بازگردد و عقب مانده بايد به آنان بپيوندد؛

وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ اَلْوِلاَيَةِ وَ فِيهِمُ اَلْوَصِيَّةُ وَ اَلْوِرَاثَةُ
زيرا ويژگى‌هاى حقّ‌ ولايت به آنها اختصاص دارد و وصيّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نسبت به خلافت مسلمين و ميراث رسالت، به آنها تعلّق دارد.

اَلْآنَ إِذْ رَجَعَ اَلْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَى مُنْتَقَلِهِ
هم اكنون (كه خلافت را به من سپرديد) حق به اهل آن بازگشت، و دوباره به جايگاهى كه از آن دور مانده بود، باز گردانده شد.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:آفرينش آسمان و زمين و انسان
گوهر بعدی:خطبه شقشقيه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.