- غزل شمارهٔ ۱۲۳ > حافظ فاطمه زندی
- غزل شمارهٔ ۷۶۵ > مولوی علی گلزاری
- پنجم > مولوی محسن مهدی عراقی
- غزل شمارهٔ ۱۸۹ > حافظ عليرضا مختارپور
- ترجیع بند > سعدی سید محمد طاهائی
لی لی حوضک
گنجشکه داشت آب می خورد
افتاد تو حوضک
کلاغه به دادش رسید
از آب بیرونش کشید
گنجشکه گفت:کلاغ جون
کلاغک مهربون
درد نکنه بال تو
خوش باشه احوال تو
به دادِ من رسیدی
منو بیرون کشیدی
بالشُ تکوند و پرید
رفت تا به لونه ش رسید.
پایان
مهری طهماسبی دهکردی
به نام خدا
خونه ی قدیمی
تو کوچه مون یه خونه بود
یه خونه ی خیلی قشنگ
یه خونه ی خیلی بزرگ
با دیوارای رنگارنگ
یه باغچه داشت توی حیاط
که پر بود از گلهای ناز
یه حوض آبی میونش
با چندتایی اردک و غاز
صاحب خونه دوست می داشت
کنار حوضش بشینه
تا بازی ماهیارو
تو آب حوضش ببینه
اردک و غاز توی حیاط
شنا میکردن توی حوض
توی هوا پرمی شد از
عطر خوش گلهای رز
یه روزی صاحب خونه
خونه را فروخت و رفت سفر
صاحب جدید با یک لودر
کردش خراب و در به در
از اون خونه چیزی نموند
جز یه زمین و تل خاک
آثار خونه ی قشنگ
از رو زمین شد پاک پاک
ساخته شده به جای اون
یه برج زشت و بدنما
با خونه های کوچولو
بدون حوض و آب نما
یادش بخیر اون خونه ی
قدیمی و خیلی قشنگ
باغچه و حوض و حیاطش
با اون گلای رنگارنگ
شاعر: مهری طهماسبی دهکردی
ای باد صبا بازگو کن، این حرف مرا/
تو به سهراب جوان!
که ز قبرش، برون آید و دیدار کند/
آب را گل کردند!
#حسین_طالبی
#طالب
همیشه یک نفر آن سوی پرده ها تنهاست
همیشه یک گل بی خار غرق در سرماست
همیشه آن شب لبریزِ از سیاهی ها
بزرگ و طولانی، به بلندی یلداست
همیشه ابر بهاری به خاک می بارد
غم سپیده ی پژمرده، محو و ناپیدا است
همیشه مردم دلخسته چشم در راهند
همیشه شهرِ پر از غم، اسیر یک رویاست
یک نفر مهتاب را دزدیده است
روشنایی های شب را چیده است
بین روز و شب اگر هم صلح شد
در میان صلحشان جنگیده است
او سراغ لانه هامان رفته و
بذر غمگینی به ما پاشیده است
میکند غمدیده او ما را ، ولی
بر مزار حال ما خندیده است
کوچه ها تاریک و پر غم گشته اند
ابر تیره رویمان باریده است
مهر و بخشش پیش ما گم گشته است
نور بی مهری به ما تابیده است
تنهایی اش را ریخت بی تو توی فنجان
جا ماند طعم بی قراری زیر دندان
با خود به یاد آورد یک یک لحظه ها را
آن راه رفتن، گم شدن در زیر باران
آن چشم های سرخ از مهتاب بیدار
آن نامه های غرق در غم های پنهان
آن اشک های خشک از بارانِ یکریز
آن وعده ها، قول و قرارِ توی میدان
آن شمع های خیس و آن در های بسته
تاریک و نمناک و گرفته، مثل زندان
با آن پریشان گوییِ شب ها که می گفت:
دل کندن از یادش برایم نیست آسان
از بس برایت گفت از حال خرابش
آشفته شد در کوچهها حال درختان
رز های پژمرده و سوسن های بی رنگ
می ریخت هی گلبرگهاشان توی گلدان
بی تو برایش لحظه ها دیگر نرفتند
خسته شدند از انتظارت مهر و آبان
بعد از تمام اعترافاتش برایت
پرسید که آیا ندارد جای جبران؟
در حرف وجود جز خرد را مپسند
تا هست حریف نیک، بد را مپسند
خواهی که جهانیان تو را بپسندند
می باش پسندیده و خود را مپسند
سپاسگزارم
در این صفحه: گفتار اندر فضیلت خاموشیشعرها نزدیک بهم تایپ کنید که بشود از آن مثل سایت نو سخن اسکرین شات گرفت در یک صفحه
در این صفحه: غزل شمارهٔ ۵۸۰۱
با سلام و احترام ، ذیل بیت
عقل را زین کار سودا می کند
عشق بازی بین که با ما می کند
توضیح داده شد.
سلام معنی این بیت را می خواهم
عقل را زین کار سودا می کند
عشق بازی بین که با ما می کند
سلام. خدا قوّت به شما عزیز و عزیزان
از آنجا که دیوان شمس را از سایت شمس رومی با اعراب کامل، اینجا آورده اید، نکته ای را یادرآور میشود که تمام غلط های تایپی یا سهوی آن سایت در سایت شما تکثیر و باز پخش می شود! برای نمونه بیت ۶ غزل ۲۹۷۷ را که سایت شمس رومی اصلاح کرده است ولی هنوز در سایت شما بهمان صورت ناقص مانده است. استدعا داریم تا در تمامی غزلها بقدر میسور غلط ها و سهو ها اصلاح گردد. با تشکر
گوهرین:
با سلام و احترام.
ما همواره در تلاش برای رفع اشکال های موجود هستیم.
همچنین این امکان را برای کاربران گوهرین فراهم کردیم تا بتوانند گوهرها را ویرایش نمایند و در این زمینه به ما کمک نمایند. تاکنون بیش از ۱۳۰۰۰ اشکال توسط کاربران اصلاح شده است.
چرا نمیشه فایل صوتی قرار داد
گوهرین:
سلام. وقت به خیر. به صورت کلی مشکلی در این زمینه وجود ندارد.
برای پیگیری مشکل شما، از طریق صندوق پیام در ارتباط خواهیم بود.
ارچل یا هرچل :نامتجانس،گونهگون
در این صفحه: غزل شمارهٔ ۳۰۲۴آدمچه: آدمیزاد، بچهء آدم
در این صفحه: غزل شمارهٔ ۲۰۰۶
سلام و ارادت .محضر زحمت کشان گوهرین.
جسارتا خواستم اشعار مولانا رو به همین صورت که در سایت قرار دادین، بصورت نرم افزاری در بیارین، و امکان جستجو اشعار برای مشاعره حرف اول و آخر مثلا بیتی با الف شروع و با سین تموم بشه، و جستجو واژه، درش قرار بدین، تا با تهیه اون بتونیم در فضای مجازی بهتر مشاعره کنیم.
گوهرین:
با سلام و احترام،
با سپاس از پیشنهاد شما. متاسفانه توسعه و نگهداری برنامک ها هزینه هایی دارد که گوهرین به عنوان یک پایگاه مستقل، امکان تامین آن را ندارد. اما چنانچه فرد حقیقی یا حقوقی علاقه به فعالیت در این زمینه داشته باشد، گوهرین نیز اعلام می دارد آمادگی همکاری دارد.
مصرع پایانی اصلاح شد.شاعر در مقام سوگند خوردن است
گوهرین: سلام. سپاس.
در این صفحه: شمارهٔ ۷۲از تلخ ترین جملات تاریخ ادبیات شاید
عبارت کتاب : اِنی راحله السباعی باشه
جایی که دختری عاشق را با زور به
عقد مرد دیگه ای در میارند ،
وقتی حلقه را به دستش میندازن
میگه :
یمکن ان یُخنق من اصبعه ....
هرگز گمان نمی کردم که آدمیزاد ممکن
است از انگشتانش به دار آویخته
شود !
نور
و گفت: "ابلیس را به خواب دیدم،
عصا برگرفتم تا او را بزنم!
هاتفی آواز داد که او از عصا نترسد،
از نوری ترسد که دل تو باشد."
عطار نیشابوری
سلام عید نوروز،آغاز سال ۱۴۰۳ شمسی را به اعضای محترم سایت گوهرین تبریک و تهنیت عرض می کنم.آرزو می کنم در سال نو سلامت و تندرست و شاد و موفق باشید.
یک سال مثل برق و باد گذشت.انگار همین دیروز سال۱۴۰۲ را آغاز کرده بودیم، حالا ناباورانه آخرین روزهایش را سپری می کنیم.به قول شاعر:
این قافله ی عمر عجب می گذرد!
دریاب دمی که با طرب می گذرد!
چ اسان می توان از یادها رفت؟
بیشتر بخوانید / بنویسید